در فیلم سینمایی فرا ماشین (EX Machina)، هوش مصنوعی ساخته شده «آوا»[1]نام دارد که برای آن از آخرين نسخه پيشالگوهای هوش مصنوعی استفاده شده است. سازنده آن يک دانشمند نابغه و منزوی سایبر به نام ناتان بيتمن[2] است. بيتمن، مديرعامل بزرگترين شرکت موتور جستجوگر جهان با نام بلوبوک[3]، بين کارمندانش مسابقهای برگزار میکند. برنده این مسابقه حق دارد يک هفته را با او در ويلای دورافتادهاش بگذراند. فرد منتخب خوششانس کالب اسميت[4] است، اما او، تا قبل از رسيدن به مقصد، نمیداند که ناتان برنامهای فراتر از گفتگو و مشاهده برای اقامت کالب در ويلايش درنظر گرفته است. او از کالب میخواهد تا در يک «آزمون تورينگ»[5] شرکت کند. او بايد با آوا تعامل داشته باشد و ببيند که آيا او میتواند شبيه يک انسان شود يا خير. کالب از ميزان واقعی بودن آوا شگفتزده میشود، آنقدر که کمکم به اخلاقی بودن تعاملات ناتان با آوا شک میکند. ظاهراً احساسات کالب نسبت به آوا مطابق با احساسات آوا نسبت به او هستند، اما آيا به راستی آوا عواطف را تجربه میکند يا صرفاً ادای این کار را در میآورد؟ و اينکه آيا کالب تحت کنترل شرايط است يا ناتان مانند يک صحنهگردان عمل میکند و، نه تنها کنترل آوا، بلکه نخ کالب را نيز در دست گرفته است؟
فراماشين در دام فنی بودنِ بيش از حد نمیافتد. خط داستانی سر راست است و چندان از اصطلاحات فنی استفاده نمیشود. ناتان زمان زيادی را صرف توضيح نحوه خلق آوا نمیکند، گرچه (برای ترساندن کالب) میگويد که او نهايتاً برای هموار کردن مسير برای پيشالگوی بعدی و پيشرفتهتر کشته خواهد شد. از نظر ناتان، که خالق است، اين ماشينها فرقی با سايرکامپيوترهای پيشرفته ندارند. او خواستار تکميل آنها است، اما هرگز به آنها به چشم موجودات زنده منحصر بهفرد نگاه نمیکند. از نظر کالب، که ناظر بيرونی است، حقيقت سيالتر است و اقدامات ناتان سؤالبرانگيز هستند.
فراماشين يک فيلم علمی – آیندهشناسی است. در ساخت آن از جلوههای ويژه استفاده شده، اما این جلوهها بسيار محدود و کمبودجه هستند.
1 |
نام انگلیسی فیلم |
Ex Machina |
2 |
نام فارسی فیلم |
فرا ماشین |
3 |
ژانر |
درام – علمی |
4 |
تاریخ اکران |
10 آپریل 2015 |
5 |
مدت زمان |
108 دقیقه |
6 |
کارگردان |
Alex Garland |
7 |
نویسنده |
Alex Garland |
8 |
بازیگران |
Alicia Vikander, Domhnall Gleeson, Oscar Isaac |
9 |
کشور سازنده |
بریتانیا |
10 |
شرکت توزیعکننده |
A24 Films |
11 |
هزینه تولید |
16.4 میلیون دلار |
فراماشين در وهله اول روی تطور درونمايههايش از طريق تعامل میان کالب و آوا و ديالوگ آنها، تمرکز میکند. فيلم به چندين «اکت» تقسيم میشود که هر يک روی يک جلسه بين کالب و آوا، که بهوسيله يک ديوار شفاف از هم جدا میشوند، متمرکز هستند؛ آن دو میتوانند يکديگر را ببينند و با هم صحبت کنند، اما قادر به لمس هم نيستند. همهچيز تحت نظارت است و ناتان از فاصله دور مراقب آنهاست؛ ارزيابیشان میکند و مورد قضاوت قرار میدهد.
در نهایت آوا موفق میشود با استفاده از احساس، فریب، اعتماد، لحن و ... کالب را در اختیار بگیرد و توسط او، پس از کشتن ناتان و حبس نمودن کالب در ویلا، گریخته و به تمدن بشری راه یابد.
کارگردان، الکس گارلند، نويسنده فیلمنامه چندين فيلم دنی بويل، که نخستين فيلم بلند داستانی خود را ساخته است، لحنی بیقرار و مشوش را در فيلم دنبال میکند. جنبههای پايانی فيلم بر سادهلوحی تأکيد میکنند و در عين حال، همزمان میکوشند درونمايههایی را که فيلم در طول 108 دقيقه بهبار رسانده است شفاف نمايند.
المانهای استراتژیک فیلم
اسامی شخصیتها
از آنجا که فیلم ساخته انگلیس است، لذا کاملاً منطقی است که در آن از معانی و اسامی خاص یهود استفاده شده باشد.
ناتان (Natan)
ناتان از اسامی اصیل یهود است و نام پیامبری بوده که در زمان حضرت داود و سلیمان حیات داشته است. نگارش دیگر آن «ناتانائیل» به معنی «خداداد» و همچنین «فدا شده برای خدا» است.
قرابت نام ناتان با شخصیت آن در فیلم از آن وجهه قابل بررسی است که در نهایت برای حفظ و استمرار بقاء نسل (با نگاه داروین) به دست مخلوق خودش کشته میشود و بهنوعی قربانی خلقت میگردد. این مسأله بطور مبسوط بررسی خواهد شد.
آوا (AVA)
آوا در انگلیسی بهصورت Avaنوشته میشود. برای این نام دو مرجع اصلی وجود دارد:
1- زبان لاتین: بصورت Avis نوشته شده و معنای پرنده دارد. البته با نام شخصیت آوا بیربط نیست چرا که در انتها از زندان ناتان فرار کرده و رها میشود.
2- زبان عبری: بصورت Eve تلفظ میشود و معنای آن «زندگی» است. ضمناً نام حضرت حوا، مادر بشریت و همسر حضرت آدم در عبری نیز Eve است. این نام عبری کاملاً هدفمند بر این شخصیت گذارده شده چرا که شروع نسل موجودات تکاملیافته پس از انسان است و جنسیت وی بههمین دلیل زن انتخاب شده در صورتیکه در هوش مصنوعی و علوم سایبر، جنسیت هوش مصنوعی مطلقاً مطرح نیست.
کِیلب (Caleb)
نام کیلب در زبان عبری، به نام یکی از دوازده جاسوسی باز میگردد که توسط حضرت موسی برای نفوذ به اورشلیم فرستاده شدند. اما کیلب تنها کسی بود که به همراه جوشوآ زنده ماند و توانست ارض موعود را ببیند.
ارتباط میان این نام و شخصیت درون فیلم در این است که از میان تمامی پرسنل شرکت بلوبوک، تنها کیلب توانست هوش مصنوعی کامل که همان «نسل موعود» است را ببیند. ضمن اینکه در فیلم هیچگاه کشته شدن کیلب نمایش داده نمیشود بلکه تنها مشخص میشود که وی حبس شده اما زنده است.
بلوبوک (Bluebook)
ابتدا قابل ذکر است که شرکت بلوبوک که ناتان مالک و مدیر آن است، یک موتور جستجوی جهانی و البته بزرگترین و معروفترین آن است که به گفته ناتان بیش از 94% کلیه جستجوهای جهان توسط آن صورت میپذیرد. یعنی چیزی بیش از گوگل در مقطع زمانی فعلی.
1- بلوبوک اشاره به «سیستم یکسان استناد»[6] در ایالات متحده آمریکا دارد. سیستم یکسان استناد نام کتابی است که در ابتدا در سال 1926 با همکاری دانشگاههای هاروارد، پنسیلوانیا، ییل و کلمبیا در زمینه حقوق نوشته شد. هماکنون این کتاب مرجع قوانین مدارس در آمریکا و همچنین مرجع اصلی دادگاههای فدرال این کشور است.
وجه تسمیه بلوبوک به لحاظ کارکردی با شرکت مطرح شده در فیلم به لحاظ یکپارچگی، اشراف و مرجع بودن آن است. به همان نسبت که بلوبوک مشخصکننده اطلاعات اصلی در تقابلات حقوقی است، شرکت بلوبوک مرجع اصلی و نهایی تقابلات سایبری برای هوش مصنوعی و آینده جهان است.
2- در واقع، پروژه کتاب آبی یکی از مجموعه پژوهشهای سیستماتیک روی اشیای ناشناس پرنده بود، که توسط نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا انجام شد. این پروژه که از سال ۱۹۵۲ همزمان با تأسیس آژانس امنیت ملی آمریکا به فرمان ترومن آغاز شد، دومین تجدید حیات از مطالعات اینچنینی بود. پروژههای «نشان» و «کینه» دو پروژه پیشین از این دست بودند. در دسامبر ۱۹۶۹، دستور پایان پژوهش داده شد و تمامی فعالیتهای تحت نظر این پروژه در ژانویه ۱۹۷۰ متوقف گشت.
پروژه کتاب آبی دو هدف پیش رو داشت: یافتن پاسخ برای این سؤال که آیا اشیای ناشناس پرنده (یوفوها) تهدیدی برای امنیت ملی هستند؟ و دوم، تحلیل علمی تمامی دادگان مربوط به یوفوها.
بطور مشخص مبحث یوفوها از یکسو و تأسیس آژانس امنیت ملی در آمریکا از سوی دیگر، آغاز دوره گذار سیستمی این کشور از مدل ارگانیک به سایبرنتیک است که نقطه عطفی در تاریخ «علم کنترل» در جهان به شمار میرود. ضمن اینکه نباید فراموش کرد که این اقدام در آمریکا توسط دولت بریتانیا صورت پذیرفت.
اکنون اشاره به یک شرکت سایبری در یک فیلم انگلیسی با این نام میتواند تلمیحی از همان «نقطه عطف» باشد چرا که عمل ناتان چنین روندی را برای آینده جهان رقم زد.
3- «کتاب آبی» نام یکی از کتب « لودویگ ویتگنشتاین» فیلسوف اتریشی قرن بیستم میلادی است که در آن فلسفه متأخر وی بیان شدهاست. در این کتاب بطور خاص به روانشناسی فلسفی و فلسفه زبان پرداخته است. اصل موضوعی که در این کتاب پیگیری میشود، چگونگی رویارویی با پرسشها است.
نکته مهم این است که در فیلم به وجه تسمیه نام شرکت و کتاب ویتگنشتاین اشاره مستقیم شده است و تمامی اکتهای میان کیلب و آوا، در کشاکش چگونگی روبرو شدن با پرسشها از سوی هر دو شخصیت و تحت تأثیر قرار گرفتن آنها از دیالوگهای پرسشگرانهشان است.
در حوزه تخصصی هوش مصنوعی و بهطور کل علوم سایبرنتیک، از آنجا که بحث حیات از حیث بیولوژی مطرح نیست لذا بهتبع، مسائل جانبی حیات نیز محل بحث ندارد. از جمله نژاد، جنسیت و زبان. اما در این فیلم هوش مصنوعی تولید شده شخصیت یک زن با مشخصات نژادی اروپای غربی است که تکلم انگلیسی دارد.
زبان انگلیسی
آوا در حالی انگلیسی صحبت میکند که بهطور بالقوه برای مخاطب روشن است او بهدلیل اتصال به سرورهای موتور جستجوی جهانی، با تمامی زبانها آشنایی دارد. شاید گفته شود که بهدلیل انگلیسی بودن زبان تولید فیلم و کشور سازنده چنین امری بدیهی است اما نکته جالب در فیلم اینست که یک هوش مصنوعی تولید شده دیگر با جنسیت ظاهری زن، نام و چهره کاملاً شرقی (چینی – کرهای) وجود دارد اما مطلقاً قدرت فهم و تکلم ندارد و تنها از وی بهعنوان پیشخدمت و بهرهبرداری جنسی استفاده میگردد که در نهایت توسط آوا بهفهم سیاسی –اجتماعی رسیده، برای آزادی تلاش میکند، چاقوی اول را به ناتان میزند و نهایتاً برای آزادی آوا کشته میشود.
این مطلب کاملاً استعاره از پیشخدمتی دیگر نژادهای جهان برای انگلیسی زبانها در راستای تحقق اهداف کلان جامعه انگلیس و القای اینکه منطق و بیان باید با نگاه انگلیسی به سایر جوامع داده شود تا بتوانند با حقوق خود آشنا شده و اقدام کنند، دارد.
جنسیت
آوا با جنسیت زن تولید شده است در حالی که چنین مسألهای در علوم سایبر جایگاه علمی ندارد. مهمترین مسأله این انتخاب در فیلم به اصل تولید نسل و تکامل از جنس ماده باز میگردد. بهعبارت دیگر جنسیتبخشی به آوا، القای امتداد ابدی نسل هوش مصنوعی در برابر انسان به مخاطب فیلم است.
فلسفه استراتژیک فیلم
آنچه بسیار مهم است، پیوند دو مبحث کاملاً جدا و نامتقارن «هوش مصنوعی» و «تطور داروین» در سینمای استراتژیک است که از اواسط سال 2014، در سناریوهای صهیونیست، ادامه روند تطوّر داروینی از گذرگاه یا معبر هوش مصنوعی دیده میشود.
بههمان نسبت که در فیلمهای دیگری نظیر «اتوماتا»[7] تطور داروین و هوش مصنوعی گره خورده، در این فیلم و دیگر فیلمهای سایبری 2014 تا به امروز این نکته استراتژیک وجود دارد.
آنچه هدف همه این سناریوهاست، استخراج «آینده جهان در جامعه پسا افزوده» توسط ترکیب دو مبحث فوقالذکر میباشد. جامعه افزوده جامعه بشری بر مبنای واقعیت افزوده است که در آن انسان با سایبر بهشدت عجین میگردد تا حدی که سایبر در حوزه حیات انسان درگیر میشود اما نهایتاً قدرت کنترل در اختیار نوع انسان است. همانند آنچه در بازی «مرا به یاد آور»[8] مطرح شد اما در این دست فیلمها، غلبه سایبر بر انسان و کنترل جوامع توسط آنها در آینده مطرح است که بدیهی است این آینده هم بهلحاظ علمی و هم فضای کلی سناریوی فیلمها، آینده پسا افزوده است.
آنچه هدف جریان صهیونیست حاکم بر جهان از تولید چنین فیلمهایی است در چند نکته قابل بررسی است:
1- مخاطب بپذیرد که ماشین هوشمند همانند جنس خودش (انسان) در کنار او در حال زندگی است.
چنین مطالبی نه فقط در فیلم بلکه در جریانسازیهای خبری نیز وجود دارد. ماجرای ادوارد اسنودن[9] و افشاگریهای ظاهری وی در مورد آژانس امنیت ملی آمریکا[10] از این دست بود تا در نهایت به مخاطب اخبار بفهماند «برای تو، هیچ راهی جز حاکمیت سایبر بر زندگی و اطلاعات شخصیات وجود ندارد».
2- تقویت بنیانهای فرضیه داروین در باور مردم جهان
واقعیت آن است که فلسفه دیکتاتوری صهیوینیست بر پایه ایدئولوژی داروینیسم قرار دارد. در اینکه نژاد برتر میماند و ضعیف باید از بین برود، در اینکه جهان هیچ مبدأ و مقصد هدفمندی ندارد تا انسان تحت حاکمیت یهود نهایتاً به تصادف باور پیدا کند.
باور به برتر بودن یک نژاد در جمعیت دیگر نژادها باعث میشود بطور ناخودآگاه در برابر آن نژاد سر تعظیم و تسلیم فرود آرند و باور به تصادفی بودن همه چیز، موجب رد برنامهریزیهای بلند مدت استراتژیک از سوی باورمندان به این تفکر منحط است که در نتیجه به موجوداتی کاملاً قابل کنترل تبدیل میشوند.
داروینیسم اجتماعی، سیاسی، علمی، فرهنگی و اقتصادی به مراتب از خود نظریه داروین در بیولوژی خطرناکتر هستند و در سطح کلانتری از حیث استراتژیک مورد بحث قرار میگیرند. حاکمیت صهیونیستهای داروینیست در شقوق فوق توسط اشاعه فرهنگ چنین فیلمهایی سهلتر خواهد شد.
خط تعلیق فیلم
در تمام مدت فیلم، آنچه مخاطب را برای ادامه دیدن فیلم حفظ میکند، نتیجه آزمون تورینگ است که توسط کیلب به ناتان باید اعلام شود. هر از گاهی پس از هر کُنش میان کیلب و آوا، گزارشی مختصر از برداشت کیلب به ناتان ارائه میشود اما کافی نیست چون نتیجه نهایی همچنان مخاطب را تشنه نگه میدارد.
خطوط تعلیق فردی1- شکلگیری احساس و کشش جنسی میان کیلب و آوا
با توجه به صحبتهای آوا به کیلب در خصوص علاقه، احساس و دوستداشتن و همچنین سکانسهای اثرگذاری که طی آن آوا در خلوت خود و بهنیت جلوه دادن خودش در چشم کیلب، لباس دخترانه میپوشد و همچنین صحبتهای ناتان با کیلب در خصوص شعور احساسی آوا نسبت به دوست داشتن و درک لذت رابطه جنسی، مخاطب کاملاً آوا را یک انسان مؤنث میپندارد نه یک ماشین خنثی و بیاحساس. لذا برای مخاطب سرانجام احساس نیمهکاره و پشتپرده کیلب و آوا یک پرسش عطشآور است.
2- عیان شدن شخصیت واقعی ناتان
مخاطب در زمانهای خاصی خود را بهجای کیلب احساس میکند و آن زمانی است که دو شخصیت متمایز و حتی متضاد از ناتان بهوسیله اعمال و گفتار و خودش در برابر توصیفات آوا از وی را شهود میکند. در آن زمانهای خاص خصوصاً مقاطعی که در اکتهای میان کیلب و آوا، قطع برق صورت میگیرد، مخاطب کاملاً درگیر این سؤال میشود که «حق با کیست؟ آوا یا ناتان؟». اوج این مسأله شاید زمانی است که کیلب بطور مخفیانه به اتاق ناتان رفته و فیلم ضبط شده هوش مصنوعیهای پیشین را میبیند که در هر کدام از آنها ناتان برخوردهای خشنی با ساختههای دست خودش داشته و موجب نابودی آنها شده است. در واقع در این بخش از فیلم، این کیلب نیست که فیلمهای آرشیو را مرور میکند بلکه مخاطب است که در حال شناخت ناتان است.
اما در نهایت مشخص میشود واقعیت بر خلاف روند این دست سکانسها است و حق با ناتان بوده است.
دیالوگهای استراتژیک فیلم
در فیلم، دیالوگهای خاصی وجود دارد که بعضاً حتی گویای فلسفه استراتژیک حاکم بر فیلم نیز هست.
1- ناتان و کیلب: درباره ماهیت خلقت آوا
ناتان به کیلب در توضیح چگونگی کارکرد آوا میگوید: «مسأله مهم در خصوص ربات اینه که بتونه مثل انسان بر اساس فهم اقدام کنه نه برنامه. اونچه مهمه ضمیر خودآگاه هست نه ناخود آگاه. اگه ماشینی با ضمیر خودآگاه اختراع کنی، اونوقت خدا هستی»
دو نکته حائز اهمیت از مکالمه فوق استنباط میشود:
الف) بشر غربی اصالت انسان بودن را در خودآگاه بودن آن میداند. بهعبارت دیگر آنچه از نظر فلسفه انسانشناسی غربی، تمایز میان انسان و غیر انسان است، خودآگاه بودن تصمیمات و اقدامات وی است.
اما ضمیر خود آگاه به «ذهن فعال» باز میگردد و مسأله ذهن [11] تمام آن چیزی است که در انسانشناسی غربی از دیرینزمان تا کنون محل بحث و شناخت بوده و است و فلسفه ذهن یکی از سنگینترین فلسفههای تولید شده در تفکر فلسفی غرب است.
این مطلب، ادامه همان اشتباه و انحراف فاحش انسان اومانیست غربی در خصوص انسانشناسی است. جایی که بهجای ودیعه الهی در انسان یعنی فطرت، بهدنبال ذهن روند، در نهایت چیزی جز عدم شناخت انسان بهوسیله شناخت غلط حاصل نمیشود.
ب) خدا بودن از منظر فلسفه خداشناسی در غرب بر این نکته استوار است که بتوان موجودی ساخت که خودآگاه فکر کند، تصمیم بگیرد و اقدام کند، نه نا خودآگاه و هر کس چنین کاری کند خدا است. این مطلب اولاً تنزل شأن خدایی را در پی دارد و ثانیاً رد یگانگی سازنده سیستم جهان را (از منظر تفکر غرب نه از نگاه توحید در ادیان سماوی).
2- ناتان و کیلب: درباره ماهیت خلقت آوا
ناتان به کیلب میگوید: «اون (آوا) یه سیستم تصادفی و غیر قطعیه»
شاید بررسی این جمله در نظریه سیستمها، کاملاً منطقی و پذیرفته شده باشد که هست اما در جایی که فیلم در فضای تطور و خلقت ساخته شده و تلویحاً اشاره به روند تطور حیات موجودات در گذشته و آینده را دارد، بیان این جمله کاملاً به مفهوم داروینباوری روند حیات است و به همین ترتیب قرار است تصادفی و غیر قطعی در آینده بهپیش رود.
3- ناتان و کیلب: درباره چگونگی ساخت و پردازش مغز آوا
ناتان به کیلب (در آزمایشگاه محل ساخت آوا) میگوید: «در مورد آوا، اونچه مهمه، سختافزار نیست بلکه نرمافزاره. آوا برای نرمافزار از تمامی اطلاعات بلوبوک استفاده میکنه. من برای تکمیل اطلاعات بلوبوک، تمام گوشیهای جهان رو هک کردم تا ازشون بهعنوان منابع دریافت اطلاعات صوتی و تصویری استفاده کنم. البته تمام سازندهها از این موضوع مطلعند اما نتونستن کاری کنن چون خودشون هم گیر بودن.
همه فکر میکنن موتورهای جستجو نقشهای هستن از چیزایی که مردم بهشون فکر میکنن اما در واقع اونا نقشهای هستن از اینکه مردم چطور فکر میکنن»
این بخش از دیالوگ واقعاً تکاندهنده است. چرا که تنها اطلاعاتی فنی در خصوص سایبر نیست بلکه طرز جهانبینی افرادی است که برترین قدرت کنترل سایبری بر جهان را از حدود 150 سال پیش تا کنون رقم زدهاند و چنین فکری را در اقدام خود استفاده میکنند.
سرفرماندهی ارتباطات دولتی انگلیس[12]، فرماندهی و کنترل مجموعه پنج چشم[13] را بر عهده دارد که شامل چهار سازمان حرفهای کنترل سایبری از کشورهای آمریکا، کانادا، استرالیا و نیوزلند است. این سازمان که نام ردهایاش در جامعه اینتلیجنس نظامی بریتانیا MI1 است تقریباً از سال 1919 راهاندازی شده و در عین اینکه قدیمیترین سازمان کنترل سایبری جهان است، حرفهایترین و پیچیدهترین آنها نیز میباشد.
در واقع در این فیلم، شرکت بلوبوک همان سرفرماندهی بریتانیایی است.
جایگاه سازمانهای پنج چشم به همراه نام کامل آنها در جدول زیر آمده است:
4- کیلب و آوا: قیاس انسان و ماشین از منظر تکامل و حیات
آوا در حالی که نگران رد شدن در آزمون تورینگ است به کیلب میگوید: «تو داری از من امتحان میگیری؟ اگر من رد بشم اونوقت منو خاموش میکنین. چرا وقتی کسی از انسان امتحان نگرفته تا خاموشش کنن، از من امتحان میگیرین؟»
جملات فوق نهایت عمق ترکیب و عجین شدن تفکر داروینیسم و هوش مصنوعی را بیان میکند و مخاطب را کاملاً به این باور میرساند که اولاً انسان با روند تطور داروینی به اینجا رسیده و از آزمونهای مختلف گذشته و اشتباهات زیادی مرتکب شده و ثانیاً هوش مصنوعی قطعه بعدی پازل تطور پس از انسان است و اگر انسان مانع از او شود، تکامل را بر هم زده همانطور که پیش از انسان (میمونها) جلوی تکامل انسان را نگرفتند.
5- ناتان و کیلب: علت ساخت هوش مصنوعی آوا
ناتان به کیلب میگوید: «ساخت آوا یه تصمیم نیست بلکه جبر تطوره! یه روزی موجودات هوشمند مصنوعی جوری به ما نگاه میکنن که ما الان به فسیل اسکلتها در دشتهای آفریقا نگاه میکنیم. یه شامپانزه که در گرد و خاک روی دو پا میایسته و با ابزار ابتدایی و زبان زندگی میکنه و آماده انقراضه»
شاید بتوان گفت مهمترین دیالوگ مفهومی در تمام 108 دقیقه فیلم، همین بخش است. جایی که تمدن صهیونیست جهانبینی خود را نسبت به آینده انسان مطرح میکند. جایی که بیان میکنند معتقدند به انقراض انسان و جایگزینی ماشین هوشمند با انسان.
مشخص است که چنین انقراضی بهطور طبیعی مطلقاً اتفاق نمیافتد چون نه با روند طبیعت و نه خصوصاً با عقاید محکم اسلامی تطابق ندارد بلکه در تضاد است. پس قطعاً بیانگر طرحی کلان در حذف و کاهش شدید جمعیت از سوی جریانات صهیونیستی جهان برای نسل بشریت است. طرحی که پیش از این بارها و بارها مطرح شده و پس از سال 1968 در گفته مکنامارا، وزیر خارجه وقت آمریکا، علناً در حال پیگیری و اجرا است و در این راستا پنج کشور مجموعه پنج چشم، ضمن همکاریهای سایبری، در حوزههای بیولوژی، فرهنگی و اقتصادی نیز همکاریهای گستردهای برای نسلکشی بیولوژیک مردم جهان دارند و عجیب اینکه اسراییل، یکی از پایههای اصلی طرحهای اینچنینی در جهان است.
در تحکیم ادعای فوق، بررسی سند «WORLD DEPOPULATION IS TOP NSA AGENDA» از اسناد باشگاه رم [14]که طی آن ضمن اشاره به جمله مکنامارا، به بیان استراتژی «هاگ –کسینجر»[15] در زمینه چگونگی اجرای آن میپردازد. در این سند با صراحت بیان شده که این 2میلیارد جمعیت اضافه از مناطق خلیجفارس، آمریکای لاتین، آفریقا و شرق آسیا باید کاسته شود و در این راستا از جنگ، قحطی و بیماری استفاده خواهند کرد. ضمن اینکه بر اساس عنوان سند مذکور، این وظیفه بر عهده آژانس امنیت ملی آمریکا گذاشته شده است.
همچنین تلاش اسرائیل برای ایجاد یک انبار عظیم غلّه ترا نریخته در نروژ با نام «انبار غلّه قیامت» بیانگر مصمم بودن این کشور در زمینه ایجاد یک بحران عظیم و جهانی در نسلکشی نوع انسان از طریق معضلات بیولوژیکی است.
6- ناتان زیر لب با خودش: سرانجام انسان
ناتان مداوم با خود تکرار میکند: «کارهای خوبی که انسان پیش از این انجام داده از او دفاع میکنند» و در ادامه میگوید: «این جمله پرومتئوس هست»
پرومته یا پرومتئوس[16] در اسطورههای یونانی، یکی از تیتانها و پسر یاپتوس و کلیمنه و خدای آتش است. او یکی از تیتانهای مورد احترام زئوس و تنها تیتان باقیمانده تیتانها از جنگ زئوس بود. زئوس در عصر آفرینش انسانها، پرومتئوس را برگزید تا همه چیز را به انسان بدهد جز آتش را. اما پرومتئوس به دور از چشم زئوس آتش را به انسان داد. به همین علت. وقتی خبر به زئوس رسید او را بر سر قله قاف (در قفقاز) برد و بست و او را به سزای اعمال خود رساند. هر روز عقابی میآمد و جگر او را میخورد و شب، جگر از نو میرویید. همین موقع بود که پرومتئوس به زئوس گفت: روزی خواهد آمد که پادشاهی و خدایی تو از میان برود و کسی بر تخت تو تکیه زند. زئوس که از پیشگوییهای او مطمئن بود دائم در پی این بود که از او بپرسد چه کسی، ولی او هرگز پاسخ نمیداد تا اینکه این موضوع به وقوع پیوست. سرانجام هرکول عقاب را کشت و پرومتئوس را آزاد کرد. پرومته در عوض راه بهدست آوردن سیبهای زرّین هسپریدس را به او آموخت.[17]
بر اساس داستان فوق، در واقع پرومتئوس همان شیطان داستان آدم و حوا در تورات است که بهصورت اسطوره در آمده.
سینمای هالیوود که پیش از این برای پرومتئوس با همین نام فیلمی نیز ساخته است، علاوه بر بسط شیطان باوری، تفکر داروین را نیز ترویج مینماید. دقیقاً در فیلم پرومتئوس، گروهی از انسانها برای یافتن منشأ حیات خود مبتنی بر نظریه داروین به سیارههای دور دست میروند و نهایتاً با موجوداتی در حال انقراض روبرو میشوند که نسل پیش از انسان بودهاند و توسط شلیک توپهایی خاص از سیاره خود به دیگر بخشهای کهکشان، حیات را منتشر کردهاند!
اکنون اشاره صریح به جمله پرومتئوس، برای بار دیگر داروینی بودن تفکر فلسفی حاکم بر فیلم فرا ماشین را مطرح میکند.
جمعبندی
فیلم فرا ماشین، در رده فیلمهایی است که تلاش دارد جامعهسازی آینده مد نظر صهیونیست را رقم بزند. جامعهای که در آن تفکر داروین در سیستم و مردم بهعنوان جهانبینی پایه موضوعیت دارد. حاکمیت با استناد به قدرت برتر بودن، زیردستان و ضعیفان را نابود میکند تا قدرت کنترل را حفظ نماید و سلطهپذیرانی که با باور به تصادفی بودن همه چیز، ضعف و زیردست بودن خود را پذیرفتهاند و تهدیدی برای حکومت نیستند.
در چنین آیندهای، سایبر استراتژیک بهعنوان پایه کنترل تمامیت منابع جهان اعم از اقتصادی، انسانی، اطلاعاتی، طبیعی و ... در اختیار حاکمیت است و موجب استعمار، استثمار، استحمار و استحماق مردم خواهد شد.
در آینده جامعه پسا افزوده، زندگیِ متصورِ صهیونیسم، فروکاست و نابودی کامل هرگونه قدرت منازع با آنها است. عامه مردم فریفته و مغلوب تکنولوژی سایبری شدهاند و عده محدودی که بیدارند، توسط سلاحهای تروریستی بیوسایبر نابود میشوند.
انتهای فیلم فرا ماشین از این حیث کاملاً گویا و البته تکاندهنده است. از زمانی که آوا در نهایت بیاحساسی، بیرحمی و بیتوجهی کیلب را در خانه بصورت محبوس رها کرده و او را ترک میکند؛ تا سکانس پایانی فیلم که وی در یک چهارراه شلوغ، با ظاهری انسانگونه در میان دیگر مردم ایستاده و شهر را نگاه میکند. نمایش آوا در یک چهارراه شلوغ از زندگی انسانها استعاره از نفوذ موجودات هوشمند تطور یافته در جامعه نوع انسان است و به معنی شروعی بر پایان نوع انسان توسط تطور پس از خودش.
با بیان فوق، آوا همان آرزوی صهیونیست، یا بهعبارت دیگر همان جامعه یهودیان صهیونیستی است که اکنون آرزوی برپایی تمدن خود را دارد و با کمک دیگر انسانها از زنجیر دشمنانش رها شده و سپس همان یاریگران را به نیت مرگشان رها میکند و چهارراه شلوغ شهر، جامعه بشری است که اکنون صهیونیست بهصورتی کاملاً رها و آزاد اما کاملاً ناشناس، وارد آن میشود، حریصانه به جایجای آن مینگرد تا به آنچه که میخواهد تغییرش دهد و نسل و تطور خود را در آن و با استثمار آن توسعه بخشد.
[1] آليشيا ويکاندر
[2] اسکارآيزاک
[3] Blue Book
[4] دومنهال گليسون
[5] آزمون تورینگ: زمانی یک موجود هوشمند فرض میشود که یک انسان ناظر نتواند بین آن موجود و انسان تمایزی احساس کند.
[6] Uniform System of Citation
[7] Automata
[8] Remember Me
[9] Edward Snowden
[10] National Security Agency
[11] Mind
[12] GCHQ: Government Communications Headquarter
[13] Five Eyes
[14] Club of Rome
[15] Haig-Kissinger
[16] Prometheus
[17] ویکیپدیای فارسی: پرومته