(بسم الله الرحمن الرحیم)
نیمیشن شجاع(Brave) آخرین محصول بزرگترین شرکت انیمیشن سازی دنیا یعنی پیکسار است. پس از اینکه سال گذشته انیمیشن ماشینهای 2 که یکی از معدود دنباله سازی های پیکسار محسوب می شد، نتوانست مخاطبان این کمپانی را آن طور که باید و شاید راضی کند و با استقبال سرد منتقدین نیز مواجه شد این بار پیکسار با یک چرخش صد و هشتاد درجه ای سراغ یک داستان تاریخی با محوریت یک قهرمان زن رفته است تا علاوه بر جبران شکست سال گذشته بتواند انتقادی را که همواره بر این کمپانی وارد بود، یعنی فضای مردانه آثار ساخته شده توسط این کمپانی، را پاسخ گوید.
می توان گفت سیزدهمین ساخته استودیوی مشهور پیکسار اولین اثر این کمپانی است که خط اصلی داستان آن حول و حوش جنس مونث می گردد و قهرمانان آن دو زن از دو نسل متفاوت هستند که رابطه آنها داستان فیلم را رقم می زند. همچنین پیکسار برای آنکه فضای زنانه فیلم و رابطه قهرمانانش به خوبی از کار درآید برای اولین بار کارگردانی یکی از آثار خود را به یک کارگردان زن سپرده است. این فیلم به خاطر داستان گیرا و جدیدش در زمان اکران تحسین منتقدان را برانگیخت و فروش بسیار بالایی هم داشت.
گوشه ای از داستان
داستان فیلم در قرن دهم میلادی در کشور اسکاتلند رخ میدهد. پادشاهی به نام فرگوس و همسرش ملکه الینور زندگی خوب و خوشی را سپری می کنند. پادشاه و ملکه دختری به نام مریدا دارند که در حال تربیت او به عنوان ملکه آینده کشور هستند. اما مریدا برخلاف آموزه های مادرش، اعتقادی به رفتارهای سلطنتی و رسمی ندارد و به جای آن دوست دارد تا تیراندازی و سوارکاری را بیاموزد! همین اختلافات سبب می شود تا رابطه مریدا با خانواده اش دچار فراز و نشیب های فراوانی شود. اما مشکل اصلی زمانی به سراغ مریدا می آید که خانواده اش تصمیم می گیرند او را به ازدواج مردی درآورند، ازینرو ملکه از مریدا می خواهد که از بین سه نفر از اشراف زادگان یکی را برای همسری خود برگزیند. ولی مریدا از زیر بار این انتخاب شانه خالی کرده و برخلاف خواسته خانوادهاش از این ازدواج سرباز میزند. پس ازین اتفاق و مشاجره هایی که میان مریدا و مادرش صورت میگیرد، مریدا با عصبانیت از قصر خارج شده و به سوی جنگل می رود که در راه گوی های آبی رنگی او را به سمت کلبه یک جادوگر هدایت میکنند. مریدا از جادوگر میخواهد جادویی انجام دهد تا مادرش به او و کارهایش خرده نگیرد اما جادوگر ملکه را تبدیل به خرسی سیاه میکند که مردم آن منطقه از آن نفرت دارند و...
اختیار یا جادو؟
نکته اصلی که فیلم به آن اشاره دارد بحث اختیار و آزادی است. میتوان مریدا را نماد مدرنیته در نظر گرفت که میخواهد در برابر آداب و رسوم و سنتها ایستاده و خودش عنان زندگی خودش را به دست گیرد. او حاضر نیست به قیمت پایبندی به اصول؛ علایق خودش را نادیده بگیرد و از همین روست که "شجاع" نامیده میشود. این تعریف از آزادی بدون شک همان تعریفی است که جامعهی امروز غرب بنیان آن را نهاده و به دنبال بسط و گسترش آن در سرتاسر جهان است.
تعریفی غلط از آزادی که در آن به شخص این اجازه داده میشود برای رسیدن به امیال خود به تمام اصول و ارزشها پشت پا زده و تنها به خود بیندیشد. در این انیمیشن ما شاهد آن هستیم که مریدا به عنوان نماد نسل جدید به تمام آداب و رسوم پشت پا میزند و تا آنجا پیش میرود که ازدواج را به عنوان سدی در برابر آزادی خویش میبیند و در پی عبور ازین سد برمیآید. برای او رسیدن به آرزوهایش آنچنان در اولویت قرار دارد که حاضر میشود روی به جادو آورده و عزیزترین کسانش را مسخ کند. شاید در نگاه اول اینگونه به نظر برسد که مریدا پس از آنکه توسط جادو مادرش را به خرس تبدیل میکند به مادرش نزدیکتر شده و مشکلاتش با او پایان مییابد اما در نهایت داستان فیلم به گونهای پیش میرود که مادر مریدا حق را به او داده و خانوادهی مریدا نیز حاضر میشوند آداب و رسومشان را به خاطر آزادی دخترشان زیر پا بگذارند.
اما نکته جالبی که در این انیمیشن وجود دارد که به نوعی طنز داستان نیز محسوب میشود آن است که مریدا که در سرتاسر قصه دم از آزادی و اختیار میزند در نهایت برای تغییر سرنوشتش، نه به تواناییهای خویش؛ بلکه به سحر و جادو متوسل میشود و در نهایت نیز از همین مسیر موفق به متقاعد کردن خانوادهاش برای زیر پا نهادن سنتها میشود!
تقابل دو نسل
داستان Brave ، قصه تقابل دو نسل است. یکی نسلی که ارزشها و سنتها برایشان در اولویت قرار داشته است و دیگری نسل جدید که رسیدن به آزادی را ایده آل خویش می دانند. بدون تردید تعریفی از آزادی که غرب در چند سال اخیر به دنبال گسترش آن، به خصوص در کشورهای جهان سوم است و نمونهی آن را در بسیاری از در فیلمها و سریالهای آمریکایی میتوان مشاهده کرد، بیشتر از آنکه تعریفی از آزادی باشد نمونهی بارز بیبندوباری و بیقیدی است که میتوان امروزه به خوبی آن را در جوامع غربی مشاهده کرد.
اما تقابل دو نسل را در این انیمیشن در جای دیگری نیز میتوان مشاهده کرد. بدون شک بسیاری از انیمیشنهای ماندگار سینما انیمیشنهای دوبعدی هستند که توسط کمپانی والت دیزنی ساخته شدهاند. انیمیشنهایی که بسیاری از کودکان نسلهای گذشته با آن خاطرات زیادی دارند. دو اثر مهم و ماندگار والت دیزنی انیمیشنهای سفیدبرفی و هفت کوتوله (1937) و سیندرلا (1950) هستند که بی تردید مهمترین انیمیشنهای دخترانهی تاریخ سینمای پویا نمایی میباشند. اگر به مقایسهی این دو اثر با انیمیشن Brave بپردازیم به نکات قابل توجهی خواهیم رسید که ذکر آنها در اینجا خالی از لطف نیست.
همانطور که احتمالا افراد بسیاری از آن مطلعند جامعه آمریکا در قرن نوزده و همچنین تا نیمه های قرن بیستم جامعه ای مذهبی بوده که مردمان آن بیش از جوامع اروپایی به تعلیمات دین مسیح پایبند بوده اند. سیر نزول فرهنگی خودخواسته جامعه آمریکا را می توان از پایان جنگ جهانی دوم مشاهده کرد که به تدریج فرهنگ آزادی یا همان بی قیدی توسط سردمداران آمریکایی جایگزین مذهب شد که امروزه این موضوع در این کشور به نقطه اوج خود رسیده است.
حال اگر با این دید به دو انیمیشن مذکور نگاه کنیم و به مقایسه آن با آخرین اثر کمپانی پیکسار بپردازیم به عینه این سیر تغییرات را مشاهده خواهیم کرد. در انیمیشن های سیندرلا و سفید برفی، شخصیتهای مونث داستان زنانی هستند با ویژگیهای تماما زنانه که زن بودن خود را پذیرفته و به دنبال یک زندگی آرمانی در کنار همسر دلخواهشان هستند. اما در دهه دوم قرن بیست و یک، قهرمان یک انیمیشن سه بعدی هالیوودی دختریست که زن بودن خویش را مایه سلب آزادیش می داند و دائما درصدد کسب حقوق برابر و آزادی بیشتر است! اگر روزگاری در قصههای هالیوودی شخصیتهای منفی داستان، قهرمانان معصوم را با جادو مسموم میکردند، امروزه قهرمان جوان داستان برای رسیدن به بیقیدی حاضر به جادو کردن مادر خویش میشود و داستان به گونه ای روایت می شود که او را تبرئه کرده و حق را به وی میدهد.
باز هم جادوی تکنولوژی
Brave از لحاظ گرافیکی مانند اغلب انیمیشنهای پیکسار چشم نواز است. اما در مقایسه با آثار قبلی پیکسار از لحاظ بصری تیره تر و پیچیده تر است. این پیچیدگی در تک تک عناصر فیلم از نمایش دقیق و پر از جزئیات صخرههای رشته کوه هایلند گرفته تا تار موهای مواج و سرخ رنگ مریدا که هر کدام تک به تک رندر شده اند، به چشم میآید. همچنین از دیگر نقاط قوت این انیمیشن میتوان به موسیقی زیبای آن اشاره کرد که برگرفته از موسیقی محلی اسکاتلند می باشد و به خوبی حال و هوای تاریخی فیلم را به مخاطب القا می کند. همه اینها به علاوه داستان هدف دار این انیمیشن باعث می شود که شجاع را یکی از شانسه ای اصلی بردن جوایز سینمایی امسال به خصوص اسکار بهترین انیمیشن سال بدانیم.
در نهایت می توان گفت کوتاهترین انیمیشن بلند پیکسار تا حدود زیادی توانست خاطره تلخ ماشینهای 2 را از ذهن دوستاران این کمپانی پرطرفدار پاک کرده و نشان دهد که هنوز خلاقیت نزد انیماتورهای این کمپانی زنده است.
- نویسنده: پوربا دارابیان - مشرق