طی جنگ جهانی دوم، سینمای آلمان با تأثیرگذاری بی نظیر، بیش و پیش از سربازان نازی، رسالت فتح جهانی را بر دوش داشت. بعد از جنگ جهانی دوم و به خصوص پس از فروپاشی دیوار برلین، فضاي ابرقدرتي آمريكا فراهم شد. آمریکا که داعيهدار قدرت اول جهان و هميشه مدعي آن است هر لحظه آمادگی نبرد با دشمنان خود را دارد، قطعا بايد سعي كند در قالب فيلم هاي سينمايي به افکار عمومی اين قدرت صوری را القا كند. در نتیجه این سیاست، آمريكا در درجه اول شهروندان خود را با سياست هاي فرهنگي و اجتماعي كشور همراه مي كند و نیز حوزه تهاجم نرم ديگران را تحت تأثير قرار ميدهد.
در راستای نیل به مقاصد فوق، پنتاگون از فیلم هایی حمایت می کند که قدرت آمریکا را در مقابله با تهاجم خارجی نشان داده، آمریکا را به عنوان ناجی جهان معرفی نماید که برای استقرار آرامش و امنیت جهان با تهدید های احتمالی می جنگد. در این تصویرسازی، چهره دشمنان آمریکا به عنوان ناقضان صلح و امنیت و تهدیدی برای بشر القا میگردد.
پیش از این 19 قسمت از فصلهای کتاب «عملیات هالیوود» در مشرق ترجمه و منتشر شد. آنچه که در ادامه میآید فصل بیستم از این کتاب است.
برای مطالعه قسمت 19 کلیک کنید.
***
فصل 21: سانسور
آخرین خط مقدم
پنتاگون از فیلمنامه اولیه استار ترک چهار راضی نبود. دان باروش، رئیس قدیمی دفتر فیلم پنتاگون معتقد بود این فیلمنامه تصویر مساعدی از نیروی دریایی ارائه نمی دهد، و فکر می کرد گشتهای ساحلی نیروی دریایی مانند بافون های احمق در فیلمنامه به تصویر کشیده شده اند، و امنیت روی عرشه یک ناوهواپیمابر هسته ای بسیار ضعیف است. این فیلم که ساخته سال 1986 است، و بسیاری از طرفداران فیلمهای استار ترک به عنوان "فیلمی درباره والها" به آن اشاره می کنند، اگر تغییرات جدی در فیلمنامه اعمال نمی شد از همکاری پنتاگون برخوردار نمی گردید.
فیلم استار ترک
نیروی دریایی در یادداشتی داخلی گفت «توصیه عدم حمایت از فیلم استار ترک 4 برای دفتر دستیار وزیر دفاع، روابط عمومی ارسال شد. آقای دان باروش از OASD تلویحاً به تهیه کننده گفته است که وزارت دفاع احتمالاً با این توصیه موافقت خواهد کرد زیرا فیلمنامه سودی برای دولت یا نیروهای مسلح ندارد، به نفع ارتش نیست و به مسئله نفوذ در یک تأسیسات ذخیره مواد هسته ای ارتش در سانفرانسیسکو می پردازد. مورد دوم سیستم امنیتی بسیار ضعیفی در یک انبار مواد هسته ای تحت حفاظت نیروی دریایی قرن بیستم را نشان می دهد.»
هارو بنت تهیه کننده فیلم از واکنش پنتاگون شوکه شده بود. نیروی دریایی مدرن آمریکا همواره مدل ناوگان و فرماندهی فضایی به تصویر کشیده شده در سریال و فیلمهای استار ترک بود، و تهیه کنندگان همیشه به مدل قرن بیستمی فرماندهی ناوگان فضایی احترام می گذاشتند. وانگهی، بنت تهیه کننده سریالهای تلویزیونی کلاسیکی مانند گروهان ماد، مرد شش میلیون دلاری و زن بیونیک خود را یک وطن پرست و حامی سرسخت نیروهای مسلح به شمار می رفت. در واقع چند سال بعد وزارت دفاع یکی از بالاترین افتخاراتش را به وی تقدیم کرد. در دهه 1990، بنت به مدت هشت سال به عنوان مشاور غیرنظامی کالیفرنیایی رئیس ارتش آمریکا خدمت کرد و وزارت دفاع برای تقدیر فعالیتهایش کمیته ملی بزرگداشت پنجاهمین سالگرد جنگ جهانی دوم مدال خدمت غیرنظامی برجسته، دومین مدال غیرنظامی وزارت دفاع را به بنت تقدیم کرد.
بنت قبلاً در دهه 1970 و در یک فیلم تلویزیونی برای شبکه ABC به نام پرواز خانوادگی[1] با باروش و نیروی دریایی همکاری کرده بود. او بخشی از فیلم هفتگی را روی عرشه USS Rangerفیلمبرداری کرده بود و اکنون می خواست نیروی دریایی مجدداً به او اجازه استفاده از ناوهواپیمابر را برای استار ترک 4 بدهد. بنابراین روز 8 ژانویه 1986 بنت ویدئویی از پرواز خانوادگی را برای نیروی دریایی فرستاد تا همکاری پیشین را به آنها یادآوری کند. همچنین نامه ای در ضمیمه نوار ویدئو فرستاده و از آنها خواست به او در ساخت استار ترک کمک کنند.
فیلم پرواز خانوادگی
وی در نامه اش به نیروی دریایی نوشت «کاست ضمیمه در اواسط دهه 1970 به عنوان فیلم هفتگی ABC ساخته شد. تفاوت زیادی با فضا دارد اما فکر می کنم رابطه مبتنی بر احترام و علاقه ای را که من با نیروی دریایی ارتش داشتم نشان می دهد.»
وی چند هفته بعد نامه مشابهی برای باروش در پنتاگون فرستاد.
وی در نامه اش نوشت « من این نامه را با خاطراتی خوب از نامه مشابهی که در اوایل دهه هفتاد به شما نوشتم، که در آن زمان وزارت دفاع فیلمبرداری روی عرشه U.S.S Ranger را صادر کرد و به ساخت فیلم موفق هفته - پرواز خانوادگی - منجر شد، که امروز همچنان در تلویزیون نمایش داده می شود. سالهای زیادی گذشته است و من به پرده سینما روی آورده ام، اما وقتی که درخواست رسمی ذیل را مطرح می کنم انگار که به خانه بازگشته ام. من از جانب پارامونت پیکچرز و سازندگان استار ترک از دپارتمان نیروی دریایی و دپارتمان دفاع می خواهیم با فیلم استار ترک 4 همکاری کنند. بویژه اجازه می خواهیم به مدت سه روز در تاریخ 28-25 فوریه روی عرشه U.S.S Rangerدر بندر سان دیه گو فیلمبرداری کنیم... استار ترک 4 در دسامبر 1986 در بیستمین سالگرد این پدیده تلویزیونی/سینمایی پخش خواهد شد. این سال همچنین هفتاد و پنجمین سالگرد هوانوردی نیروی دریایی، و تصادفاً 75 امین سالگرد پارامونت پیکچرز هم هست».
عرشه U.S.S Ranger که فیلم پرواز خانوادگی بر روی آن ساخته شد.
اما باروش همچنان فیلمنامه را دوست نداشت و تصادف یا غیرتصادف، باید تغییر می کرد، حتی با اینکه وی در یادداشتی داخلی اذعان داشت که «کمک کلی خیلی گسترده نخواهد بود.»
بنت که متوجه شد در موقعیت دشواری قرار دارد، با جان هورتون واسط افسانه ای بین هالیوود و پنتاگون تماس گرفت و او هم ملاقاتی با رئیس دفتر اطلاعات نیروی دریایی ترتیب داد تا درباره بازنویسی فیلمنامه صحبت شود.
جان هورتون واسط افسانه ای بین هالیوود و پنتاگون
نیروی دریایی در یادداشتی پیش از ملاقات با هورتون نوشت «با اینکه دیالوگ تحقیرآمیز در اشاره به ارتش به راحتی قابل اصلاح است، صحنه هایی که نفوذ به تأسیسات ذخیره هسته ای نیروی دریایی در سان فرانسیسکو را نشان می دهد مشکل ساز خواهد بود. نیروی دریایی تصمیم دارد پیشنهاد بازنویسی صحنه را دارد بطوری که نفوذ به یک تأسیسات راکتور هسته ای غیرنظامی صورت بگیرد، نه تأسیسات نظامی، مگر اینکه دستور دیگری دریافت شود.»
اما بنت نمی خواست فیلمش را در یک راکتور هسته ای غیرنظامی فیلمبرداری کند. بخشی از جذابیت صحنه این بود که ناوهواپیمابر هسته ای که به آن نفوذ می شد USS Enterprise، همنام کشتی فضایی Enterpriseبه فرماندهی آدمیرال جیمز کرک بود. Enterprise واقعی در دریا و غیرقابل دسترسی بود، اما می شد از U.S.S Rangerبه عنوان جایگزین استفاده کرد.
بنت می دانست اگر بخواهد فیلم را روی Ranger فیلمبرداری کند باید فیلمنامه را تغییر دهد.
کشتی فضایی Enterprise در فیلم استار ترک
استار ترک 4: سفر طولانی به خانه، که یکی از بهترین فیلمهای ساخته شده بر اساس استار ترک به شمار می رود، به داستان خدمه کشتی فضایی Enterpriseمی پردازد که در زمان به سانفرانسیسکوی زمان حال باز می گردند تا دو وال کوهان دار را به زمان خودش ببرند. سرنوشت جهان به این مأموریت بستگی دارد، اما سفر باعث شده است ذخیره انرژی کشتی اشان تمام شود. بنابراین آقای اسپاک پیشنهاد می دهد به یک ناوهواپیمابر هسته ای قرن بیستمی نفوذ کرده، کمی از انرژی هسته ای آن با استفاده از ابزار پیشرفته ای به نام تری[2]کوردر تخلیه و با استفاده از آن انرژی کشتی خودشان را تأمین کنند. آدمیرال کرک از این پیشنهاد استقبال می کند و فرمانده چخوف و اوهورا را به مأموریت سرقت خطرناکی می فرستند.
ابزار پیشرفته ای به نام تریکور که در فیلم با آن انرژی هسته ای ناو هواپیمابر تخلیه می کردند.
در فیلمنامه اولیه که توسط بنت و نیکولاس میر بر اساس داستانی از استیو میرسون و پیتر کرکز نوشته شده بود، چخوف و اهورا به محوطه پایگاه نیروی دریایی در اوکلند که USS Enterprise لنگر انداخته است می روند، تا نیمه شب صبر کرده و با دقت از تله های سیمی و گشتها و چراغهای جستجو اجتناب می کنند. چخوف با استفاده از لیزرش حفره ای در حصار می برد و وارد پایگاه می شوند.
آنها که مانند کماندوهای کارکشته حرکت می کنند به روی عرشه می روند و به راکتور هسته ای می رسند که روی آن نوشته شده «مواد شکاف پذیر - ورود افراد متفرقه ممنوع».
طبق فیلمنامه «همانطور که آنها تماشا می کنند، ورودی مجاز به رآکتور صورت می گیرد. یک افسر نیروی دریایی نزدیک می شود، کارت پلاستیکی بیرون می آورد و در شکافی قرار می دهد. در سنگین باز می شود و او داخل می رود. چخوف تریکوردر را به سمت ساختمان نشانه می رود.»
اما حفاظهای سربی زیادی درون دیوار وجود دارند و مانع از آن میشوند که تریکوردر انرژی هسته ای مورد نیاز را جمع آوری کند.
چخوف می گوید «فایده نداره. باید بریم داخل.»
چند دقیقه بعد در سنگین باز می شود و افسری که به داخل رفته بود بیرون می آید. چخوف و اهورا به همدیگر نگاه می کنند، سری تکان داده و جداگانه حرکت می کنند.
اهورا از سایه بیرون آمده و افسر را که جا خورده است خطاب قرار می دهد «عصر بخیر.»
افسر می پرسد «تو کی هستی؟» و اسلحه اش را از غلاف بیرون می آورد «بایست».
در همین لحظه چخوف افسر را با شوک الکتریکی بیهوش می کند. افسر آرام روی زمین می افتد و آنها او را از صحنه بیرون می کشند. بر طبق فیلمنامه چند لحظه بعد ما چخوف را می بینیم که «لباس نیروی دریایی را نه کاملاً درست پوشیده است و اهورا به دنبالش می آید. به در که می رسند کارت پلاستیکی را در شکاف دستگاه می کشد. وارد می شوند.»
تریکور در دست شخصیت اصلی داستان؛ در حال نفوذ به تاسیسات هسته ای
در پیش روی آنها راهروی طولانی تاریکی وجود دارد که چراغی در انتهای آن روشن است. آنها به سمت نور می روند و در انتهای راهرو به مأموری می رسند که به مانیتوری نگاه می کند.
مأمور که فکر می کند چخوف همان افسر است سرش را از مونیتور بالا نمی آورد و می پرسد «برگشتی فرمانده؟ می خوای سر بازی رم ها شرط ببندیم؟» و برمی گردد تا نگاهی به مرد یونیفورم پوشی که روبرویش ایستاده است بیندازد. طبق فیلمنامه «وقتی صورت چخوف را می بیند یک لحظه سردرگم می شود و زپ، با همان حالت سردرگم روی چهره اش خشک می شود و پشت میز می افتد.»
در صحنه بعد چخوف و اهورا وارد مخزن سوخت مصرف شده می شوند، جایی که زبالههای هستهای کشتی ذخیره می شود.
طبق فیلمنامه «آنها چیزی که می خواهند را می بینند. اهورا کشیک می دهد و چخوف تریکوردر را نصب می کند. این بار چراغهای دستگاه روشن می شوند و صدای آن ممتدتر است. آنها لبخند می زنند. بعد از چند لحظه اهورا دستگاه را چک می کند.»
در حالیکه اخم کرده است می گوید «چقدر آهسته جمع می کنه.»
چخوف می گوید «بخاطر عایق بندیه. خیلی سرب وجود داره.»
اهورا با نگرانی به اطراف نگاه می کند و می پرسد «چقدر دیگه مونده؟»
چخوف سرش را تکان می دهد، آهی می کشد و می گوید «چند ساعت».
چند ساعت بعد چخوف و اهورا کار جمع آوری انرژی هسته ای را به پایان می برند و از کشتی خارج شده، به سمت حصار می رود. اما نخستین مأمور گشت دارد بهوش می آید؛ وی بلند شده و زنگ خطر را به صدا در میاورد. صدای آژیر همه جا می پیچد.
چخوف به اوهورا می گوید «برو» و تریکوردر را به او می دهد «تو باید فرار کنی».
چراغهای جستجو چخوف را پیدا می کنند. اوهورا که هنوز در تاریکی است از حفره درون حصار خارج می شود. دریانوردان از همه جا ظاهر می شوند و چخوف را تعقیب می کنند، اوهورا فرار می کند اما چخوف دستگیر میشود.
در صحنه بعد چخوف در سلولی بازجویی میشود. سه مرد درون سلول هستند؛ دو نفر با لباسهای غیرنظامی و یک افسر اطلاعاتی نیروی دریایی (NIO) که کار بازجویی را انجام می دهد. لهجه چخوف به روشنی نشان می دهد وی روسی است، اما آنها نمی توانند هیچ پاسخی از وی دریافت کنند زیرا تنها اطلاعاتی که چخوف می دهد نام، مقام و شماره سریالش است.
افسر که کلافه شده است می پرسد «بسیار خب فرمانده چخوف. می خوای چیزی به ما بگی یا نه؟»
چخوف پاسخ می دهد «مثلا چی؟»
افسر می گوید «مثلاً این که کی هستی و اینجا چیکار می کنی و این چیه؟» و به [3]phaser چخوف که روی میز قرار دارد اشاره می کند.
اسلحه ای که در استار ترک از آن استفاده می شد و با انرژی کار می کرد
پس از چندین تلاش ناموفق برای کسب اطلاعات از چخوف، افسر به سوی یکی از افراد غیرنظامی برمی گردد و می پرسد «نظرت چیه؟»
فرد غیرنظامی پاسخ می دهد «روسیه»
افسر با لحنی طعنه وار می گوید «نه بابا؟ ممکنه روسی باشه اما عقب افتاده ای چیزی هست»
هنگامی که آنها صحبت می کنند چخوف اسلحه را برمی دارد، به سمت آنها نشانه می رود و می گوید «حرکت نکنید.» و به سه مرد می گوید روی زمین دراز بکشند و آنها هم اطاعت می کنند. چخوف در را باز می کند و فرار می کند، اما هنگامی که در راهرو می دود صدای شلیک به گوش می رسد.
اوهورا که هنوز بیرون پایگاه در سایه ها به انتظار نشسته است صدای شلیک را می شنود و می بیند که چخوف از کشتی به بیرون منتقل و درون آمبولانسی گذاشته میشود. و می شنود که آنها او را به بیمارستان مرسی می برند. بنابراین با عجله برمی گردد تا به آدمیرال خبر بدهد.
اوهورا کرک و اسپاک را در سانفرانسیسکو پیدا می کند، و کرک پس از تحویل گرفتن تریکوردر پر از انرژی هسته ای از اوهورا می پرسد «چخوف کجاس؟»
اوهورا پاسخ می دهد «با گلوله زدنش»
کرک گروه نجاتی را تشکیل می دهد، و بونز افسر پزشکی مورد اعتمادش و گیلیان، کارشناس وال جوانی را که با وی آشنا شده اند را نیز برای نجات چخوف که تحت الحفظ در بیمارستان بستری شده است می برد.
گروه به بیمارستان می رسد؛ گیلیان روی برانکارد دراز کشیده و کرک و بونز که لباس دکترها را پوشیده اند، تخت او را در راهروی بیمارستان هل می دهند. آنها تخت را تا اتاق چخوف که دو گشت ساحلی نیروی دریایی بیرون آن ایستاده اند می برند. کرک سعی می کند تخت را به درون اتاق هل دهد اما مأمورین جلویش را می گیرند.
یکی از مأمورین گشت که جلوی کرک را گرفته است می گوید «متأسفم دکتر. ما مأموریم و معذور»
بونز با قیافه ای حق به جانب مطالب پزشکی نامفهومی را بیان می کند، و به مأمورین نیروی دریایی می گوید باید اجازه بدهند بیمارش وارد اتاق عمل بشود وگرنه می میرد. مأمورین که سردرگم شده اند اجازه عبور می دهند. درون اتاق بونز به کمک چخوف می رود و او را بهوش میاورد. گیلیان از روی تخت پایین می آید و چخوف روی آن دراز می کشد. کرک، بونز وگیلیان چخوف را از اتاق بیرون می برند، هنگامی که از کنار مأمورین می گذرند یکی از گشت های ساحلی می پرسد «مریض چطوره؟»
کرک در حالیکه با عجله دور می شوند می گوید «مَرده زنده می مونه»
یکی از مأمورین متعجب می گوید «مرد؟ ولی اونها با یه زن رفتن تو!». و همچنان که گروه نجات در حال فرار است مأمورین با شتاب به داخل اتاق عمل می روند، متوجه می شوند بیمار نیست و آژیر را به صدا در میاورند. گروه نجات سوار آسانسور میشود و در حالیکه مأمورین گشت ساحلی و مأمورین امنیتی بیمارستان در تعقیب آنها هستند به سقف بیمارستان می روند. سولو یک هلیکوپتر دزدی را به موقع رای سقف بیمارستان فرود می آورد و آنها سریعاً چخوف را سوار هلیکوپتر می کنند. گیلیان و بونز هم سوار می شوند اما همین موقع مأمورین گشت به سقف می رسند.
یکی از آنها فریاد می زند «بایستید وگرنه شلیک می کنیم»
کرک چاره دیگری ندارد. نشانه گیری می کند و مأمور گشت را باphaser می زند. این کار باعث شوکه شدن باقی تعقیب کننده ها میشود و به گروه نجات زمان کافی برای فرار کردن می دهد.
در صحنه ای از فیلم شخصیت داستان مأمور گشت را با اسلحه phaser می زند
اما نیروی دریایی واقعی تصمیم نداشت به تهیه کنندگان استار ترک کمک کند مگر در صورتی که تغییرات عمده در این صحنه ها اعمال کنند. نیروی دریایی نمی خواست در فیلم نشان داده شود اوهورا و چخوف وارد یک ناوهواپیمابر هسته ای می شوند؛ گشتهای نیروی دریایی توسط چخوف یا اوهورا مغلوب می گردند؛ چخوف به یک افسر اطلاعاتی نیروی دریایی رودست می زند؛ دریانوردان به چخوف شلیک می کنند؛ مأمورین گشت ساحلی نیروی دریایی از دستورات سرپیچی کرده و به کرک و گروه نجات اجازه ورود به اتاق بیمارستان را می دهند؛ یا مأمورین نیروی دریایی می گذارند کرک بعد از اینکه یکی از آنها را بیهوش کرد فرار کند؛ یا یک مأمور گشت ساحلی آنقدر از دیدن بیهوش شدن مأمور دیگر با اسلحه کرک وحشتزده میشود که می گذارد همه آنها فرار کنند.
مسئولین معتقد بودند این صحنه ها باعث میشود نیروی دریایی ضعیف بنظر برسد و تهیه کنندگان اگر همکاری نیرو را می خواستند باید همه این موارد را تغییر می دادند.
آدمیراا جک گارو رئیس اطلاعات نیروی دریایی در زمانی که استار ترک فیلمبرداری می شد می گوید «یکی از بخشهای فیلمنامه اولیه که ما به آن اعتراض داشتیم ورود آنها به تأسیسات بود، که مخفیانه از کنار نیروهای امنیتی می گذرند. ظاهر شدن در محوطه قابل قبول بود چرا که فانتزی و تخیلی است. در فیلمنامه اصلی آنها آنقدر نیرو نداشتند که فرایند ظاهر شدن را انجام دهند، اما بعد از اینکه پیشنهاد تغییر در فیلمنامه را دادیم آنقدر نیرو داشتند که وارد شوند اما نمی توانستند خارج شوند.»
بنابراین اکنون در فیلمنامه چخوف و اوهورا درون اتاق رآکتور ظاهر می شوند. به این صورت مخاطب فکر نمی کند که هرکسی از قرن بیست و سوم و مسلح به Phaser و تریکوردر می تواند بطور مخفیانه وارد یک ناوهواپیمابر هسته ای تحت مراقبت شود و بخشی از انرژی هسته ای آنها را بدزدد.
فیلم استارترک
اما این همه تغییراتی نبود که نیروی دریایی خواستار اعمال انها شده بود.
زمانی که چخوف دستگیر میشود دیگر افسر اطلاعاتی یا فرد دیگری از نیروی دریایی از او بازجویی نمی کند تا بعد هم بگذارد فرار کند. نیروی دریایی فکر می کرد این کار باعث میشود احمق بنظر برسند. این صحنه هم باید تغییر می کرد. بنابراین اکنون در فیلم یک افسر اف.بی.آی بازجویی را انجام می دهد و چخوف از دستش فرار می کند.
و همچنین نیرو نمی خواست نیروهای امنیتی به چخوف شلیک کنند. هرچه باشد چخوف مأموریت داشت کره زمین را نجات دهد و شلیک کردن به او باعث می شد نیروی دریایی مانند آدم بدها بنظر برسد. بنابراین فیلمنامه بازنویسی شد و این بار چخوف به جای اینکه مورد اصابت گلوله قرار بگیرد هنگام فرار کردن خودش را زخمی می کند؛ به این صورت که وقتی می خواهد از روی عرشه به درون آب بپرد، روی قایقی می افتد و بیهوش میشود.
و نیروی دریایی نمی خواست مأمورین گشت ساحلی که مراقبت از اتاق بیمارستان چخوف را برعهده داشتند هنگامی که کرک، بونز و گیلیان برای نجات او به بیمارستان می آیند از دستورات سرپیچی کنند. در نتیجه فیلمنامه و شخصیت ها بازنویسی شدند و این بار به جای مأمورین گشت ساحلی نیروی دریایی پلیسهای سانفرانسیسکو بیرون اتاق چخوف ایستاده اند.
و نیروی دریایی مخالف این بود که کرک یکی از مأمورین گشت را روی سقف بیمارستان بیهوش کرده، و مأمور دیگر را طوری بترساند که بگذارد تیم نجات فار کنند. این صحنه هم بازنویسی شد و این بار به جای بیهوش کردن مأمور نیروی دریایی به هنگام فرار با استفاده از هلیکوپتر، هنگامی که مأمورین امنیتی در آستانه بازداشت کرک و تیم نجات هستند آنها با اشعه به عرشه کشتی خودشان منتقل می شوند.
آدمیرال گارو میگوید «تهیه کنندگان خیلی همکاری کردند.»