خش قابلتوجهی از محصولات هالیوود را، فیلمهای بلاک باستر (Blockbuster) تشکیل میدهد كه از ويژگي این دست فیلمها، بزرگ بودن محصول تولیدی (بیگ پروداکشن) از جهت هزینه، نیروی انسانی، وقت صرف شده و به دست آوردن گیشههای چند صد میلیاردی است.
این قبیل فیلمها که در تابستان هر سال میلادی به نمایش در میآیند، شاهراههای انتقال پیام غرب به جامعهی بشری میباشد، زیرا به دلیل جهانی ساختهشدن آنان، تصاویر به تنهایی توانایی انتقال پیام به مخاطب را دارد.
در نتیجهی این دو مؤلفه است که کمپانیهای صهیونیستی بیشترین توجه خود را معطوف به این عرصه یعنی حوضهی فیلمهای بلاک باستری میکنند تا به این وسیله بتوانند در کنار هزینههای میلیاردی که برای ساخت این فیلمها صورت میدهند اصلیترین مبانی اعتقادی و ایدئولوژیکی خود را نیز القا کنند؛ افزون بر این مسئله نیز از چشم لابیهای صهیونیستی به دور نیست که فیلمهای بلاک باستر فیلمهای همهگیری در سراسر جهان هستند، فیلمهای که سونامی هر سالهی آنها مانند یک اپیدمی فراگیر در سراسر جهان شیوع پیدا میکند، که فروش چند صد میلیاردی آنها در گیشهی سینما تنها بخش کوچکی از جامعهی مخاطبین آنها را نشان میدهد و مخاطبین جهانی توسط این فیلمها از شبکههای تلویزیون، نمایش خانگی و حتی دانلودهای اینترنتی اشباع میشوند.
مانولا دارگیس نویسنده و روزنامهنگار آمریکایی، در مقالهی انتقادی به فیلمهای بلاک باستر که در تاریخ 6 می 2007 میلادی در روزنامه نیویورکتایمز به چاپ رسید به اتیمولوژی یا ریشهشناسی واژهی بلاک باستر میپردازد و عنوان میکند:
به واقع، اگر در گذشته برای تصرف سرزمین دیگر کشورها از بلاک باسترها استفاده میشد در جهان امروز با فیلمهایی از این دست به تصرف سرزمین وجودی انسانها پرداخته و با اغواگری در قالب سرگرمی انسانها را به اسارت در میآورند.
یکی از بلاک باسترهای معرف و تأثیرگذار سالهای اخیر را میتوان تریلوژی مرد آهنی Iron man)) عنوان کرد، فیلمی که سعی میکند با تلفیقی از مدرنیته، اباحیگری و ماکیاولیسم رسالت پروپاگاندایی خود را به سرانجام برساند.
این فیلم نیز همانند بسیاری دیگر از بلاک باسترهای آمریکایی اقتباسی از کمیک بوکهای شرکت مارول ((Marvel Worldwide, Inc است؛ شرکتی با ماهیت صهیونیستی، که اخیراً نیز توسط کمپانی والت دیزنی خریداری و به این کمپانی ملحق شده است.
نویسندگان اصلی این فیلم، در اصل نویسندگان کمیک بوک فیلم مرد آهنی بودهاند. شاخصترین فرد در بین این افراد، استنلی مارتین لیبر (Stanley Martin Lieber) میباشد که سابقهی نوشتن کمیک بوکهای زیادی را در کارنامهی خود دارد، که از جملهی آنها میتوان به سری کمیک بوک های مرد عنکبوتی(Spider-Man)، هالک(Hulk)، ایکس من(X-Men) و چهار شگفتانگیز(Fantastic Four) اشاره کرد.
مرد آهنی Iron man)) نیز که هم اکنون پنجاهمین سالگرد خود را سپری میکند، از دیگر نوشتههای استن لی میباشد او برای اولین بار در داستانهای در حال تعلیق شماره ۳۹ام (مارس ۱۹۶۳میلادی) حضور پیدا کرد و هدف از خلق او مقابله با کمونیستها در دوران جنگ سرد بود که بعدها به مبارزه با تروریسم تحول پیدا میکند.
در سال 2008 میلادی نیز اولین سری سینمایی "مرد آهنی" با بازی تونی استارک یا مرد آهنی به تصویر درآمد، در این فیلم تونی استارک به عنوان یک قهرمان، جامعه آمریکایی را از تهدیدهای درون تمدنی و مخاطرات بیرون تمدنی نجات میدهد.
وی در سهگانه فیلمهای مرد آهنی به علاوهی فیلم "انتقام جویان" (The Avengers) در کسوت یک انسان سایبورگ و روباتیک ظاهرشده و به مثابه یک منجی با بدیها به مقابله برخواسته و حافظ صلح و ثبات بوده است.
هم اکنون نیز، شرکت فیلمسازی مارول، پیش تولید چهارمین قسمت مجموعه فیلم ابرقهرمانانه مرد آهنی را آغاز کرده است.
نگاهی به مشخصات و عوامل فیلم مرد آهنی 3:
مرد آهنی 3 به کارگردانی شین بلک (Shane Black) در سال 2013 میلادی ساخته شد، این فیلم در ژانر اکشن و علمی تخیلی با بودجه دویست میلیون دلاری به معرض ظهور رسید.
رابرت داونی جونیور (Robert Downey Jr)بازیگر نقش تونی استارک نیز، همچنان به مانند دو فیلم قبلی مرد آهنی نقش اصلی را بر عهده دارد، او را میتوان یکی از پر حاشیهترین بازیگران هالیوودی نامید به طوری که بسیاری بر این عقیده هستند که وی در اباحیگری و سابقهی قضایی، گوی سبقت را از مابقی بازیگران هالیوودی ربوده است؛ سوابقی مانند اعتیاد شدید به مواد مخدر در دهه نود به گونهای که هیچ فیلمسازی حاضر به نقشآفرینی رابرت داونی جونیور در فیلمهایش نبود، تنها بخشی از فساد اخلاقی این بازیگر است.
نکته اصلی در مورد شخصیت "تونی استارک" در قسمت سوم مرد آهنی، نوعی تحول درونی در وی است به گونهای که در سری سوم تلاش شده با اضافه کردن مقدار کمی تیرگی به فیلمنامه، و به تصویر کشیدن سیر تطور شخصیتی در تونی استارک، این فیلم را به سبک فیلمی مانند بتمن نزدیک کنند.
در تطور شخصیتی که از تونی استارک در سری سوم از سهگانهی مرد آهنی به نمایش گذاشته میشود میتوان شاهد نوعی پریشانی و پشیمانی تونی استارک نسبت به گذشتهی بی بندو بار خود بود، از سوی دیگر تونی استارک تحت تأثیر وقایعی که در فیلم انتقام جویان برای وی اتفاق افتاده و فشار روحی ناشی از آن دچار پریشانی و بیخوابی شده است. تونی استارک در ادامه با به کنترل گرفتن اوضاع و گذر از دوران پیلگی و رنجش، در انتها تولدی دوباره پیدا میکند، به گونه ای که با تمام شدن فیلم شاهد حضور تونی استارک با شخصیتی مستقل و جداشده از مرد آهنی هستیم، شخصیتی که دیگر نیازی ندارد زیر اسم و تحت عنوان مرد آهنی وی را بشناسیم و اکنون برای خود صاحب کاراکتری مستقل و جدا شده است.
نگاهی به داستان مرد آهنی 3:
داستان مرد آهنی سه در زمان وقایع بعد از فیلم انتقام جویان اتفاق میافتد. تونی استارک اکنون در کاخ خود وقتش را صرف آزمودن فناوریهای جدید میکند و از آن طرف نیز تحت تأثیر اتفاقات گذشته و در نتیجه بیخوابیهای توأم با کابوسهای شبانهاش دچار تسلسل روحی شده است.
اکنون که تونی استارک گرفتار مشکلات روحی و چندگانگی گشته است حضور تروریستی خطرناک به نام "مندرین" پیدا میشود که با ضبط پیامها و فرستادن آنها بر روی آنتن تلویزیون ملی آمریکا با تهدیدهای خود، موجبات وحشت مردم را فراهم کرده است.
تونی استارک همزمان با دست و پنجه نرم کردن با مشکلات روحی روانی و تلاش دوباره برای رسیدن به بلوغی جدید در زندگی خود، به دنبال دستگیری و نابودی مندرین نیز می رود. زمانی که تونی استارک موفق به کشف محل اختفا مندرین میشود در مییابد شخصیت واقعی این ترویست انسانی سادهلوح و کودن است که توسط عدهی در خاک آمریکا بازیچه قرار گرفته است تا آنها به اهداف خود دست پیدا کنند.
بررسی مؤلفات استراتژی فیلم: :
1.القای ساینتیسم به عنوان منجی
2.توجه به تروریسم علمی
3.القای یونیورسالیسم و جهان وطنی انسان غربی
4.نقد بر پروپاگاندای آمریکایی
5.کارآمد نشان دادن روح کاپیتالیسم و سرمایه گرایی آمریکایی
القای ساینتیسم به عنوان منجی:
یکی از ارکان اصلی نظام اومانیستی، علم پرستی یا ساینتیسم است که در آن نقشهی سعادت انسان به گونهی ترسیم میشود که سعادتمندی افراد یک جامعه در میزان سرمایهی آنها است. در نتیجهی نوع نگاه لیبرالی به انسان، دانشمندان و اهالی علم ستونهای معرفتی و انسانهای طراز معرفی میشوند. این در حالی است که بر اساس آیات قران و دین اسلام انسانها با هر سرمایه و علمی همواره در خسران هستند و تنها عامل نجات و برتری انسانها میزان تقوای آنها است بر این اساس در نهجالبلاغه و در خطبهی 156 دربارهی نسبت علم و ایمان داریم :
اما در فیلم مرد آهنی تعریف سعادتمندی به گونهی دیگر است به این صورت که در آن، فردی دارای علم بسیار و صاحب کمپانی بزرگ اسلحهسازی (تونی استارک) انسان طراز جامعه و منجی جامعه معرفی میشود؛ این صورتی از انسان طراز است که سالهاست محافل صهیونیستی به دنبال مطرح کردن آن هستند که گاه این مسئله را در موارد گوناگون، با عنوان کردن تقابل علم و دین نشر میدهند و در جایی دگر مانند سری فیلمهای مرد آهنی با محو کردن مسائل دینی و حتی اخلاقی و پرداخت مکرر به علمگرایی و علم پرستی به القای خواستههای خود میپردازند.
تروریسم علمی:
پیشرفت تکنولوژی در کنار مزایایی که برای جامعهی بشری داشته است، آسیبهای نیز به همراه داشته، که از آن بین میتوان به رشد چشمگیر تروریسم علمی اشاره کرد؛ در این آسیبشناسی، افراد ترورسیم و تهدیدکنندهی امنیت ملتها به تکنولوژیهای پیشرفتهی دست پیدا میکنند و در صدد آن بر میآیند تا با استفاده از فناوریهای "های تک" (HighTech) به مقاصد خود برسند؛ موضوعی که در سالهای اخیر در بسیاری از فیلمهای شاخص هالیوودی نیز به آن پرداخته شده است.
در فیلم مرد آهنی 3 نیز با کاراکتر منفی مواجه میشویم که به تکنولوژی بازسازی و درمان سریع آسیبهای جسمانی در انسان دست پیدا کرده است و اکنون میخواهد با استفاده از همین فناوری به اهداف خود برسد.
القای یونیورسالیسم و جهان وطنی انسان غربی:
غرب به ویژه آمریکا با دنبال کردن تفکر ایجاد فضایی تک قطبیتی در جهان در صدد آن است تا خود را تصمیمگیرنده برای مردم جهان معرفی کند. یکی از راههای شکستخورده و آرزوی دیرینهی آمریکا محقق شدن تئوری جهانی شدن است تا به این وسیله بتواند سیطرهی خود بر جهان را کامل کند؛ در سهگانهی مرد آهنی همواره شاهد آن هستیم که ارتش آمریکا در کسوت مرد آهنی در مابقی کشورها حضور پیدا میکند که این حضور در فیلم به عنوان حضوری منجی گرایانه و نجاتبخش برای آن کشورها نمایش داده میشود، این مسئله با نوعی تصویرسازی به نمایش در میآید که در آن مرد آهنی با حمله به مواضع تروریستها اقدام به نابودی آنها میکند.
نقد بر پروپاگاندای آمریکایی:
پروپاگاندا یا تبلیغات سیاسی به گونهای از ارتباطات میگویند که در آن مجموعهای هدفمند از اخبار و اطلاعات جهتدار به مخاطب عرضه میشود، هدف از تبلیغات سیاسی عموماً تغییر در نگرش و گرایش مخاطب است. تبلیغات سیاسی، مدلی از جنگ نرم توسط غرب و به طور خاص آمریکا است که از زمان شکلگیری مطبوعات و رسانهها از آن استفاده کرده است.
در فیلم مرد آهنی سه، شخصی به نام مندرین با ظاهری خاورمیانهای و ریشهای بلند، ذهن مخاطب را به سمت گروه القاعده و شخص بن لادن سوق میدهد، کاراکتری که در ابتدا کاریزماتیک و همچنین بیرحم و خونخوار به نظر میآید که تنها هدفش نابودی بیچون چرایی آمریکا است، اما در ادامهی داستان با ملاقاتی که تونی استراک با این فرد میکند متوجه میشود که او تنها یک فرد سادهلوح و احمق است که دستهایی در پشت پرده شامل سیاست مدارن و سودجویان آمریکایی وی را هدایت میکنند.
در نظریات مربوط به پروپاگاندا روشی موسوم به نام برچسب زدن Name Calling)) وجود دارد که در آن به وسیله تبلیغات مستمر و مخدوش کردن اطلاعات، خشم و ترس عمومی مردم را بر میانگیزند تا بتوانند با ایجاد این فضای غبارآلود به اهداف پشت پردهی خود دست پیدا کنند و خسارتهای ناشی از اقدامات خود را نیز در نهایت به فرد گروه یا سازمان دیگر نسبت دهند. این روش از پروپاگاندا که در ده سال اخیر در آمریکا بسیار رواج پیدا کرده است در این فیلم به نمایش در آمده و مورد انتقاد واقع میشود.
کارآمد نشان دادن روح کاپیتالیسم و سرمایه گرایی آمریکایی:
یکی از رسالتهای مهم سینمای هالیوود ارائهی سبک زندگی آمریکایی به عنوان برترین سبک یک زندگی ایده آل به جهانان است. امروزه شاهد آن هستیم که هالیوود در شاخصترین فیلمهای خود از افراد ثروتمند و سرمایهدار به عنوان معرف الگوی انسانی مطلوب به جامعه جهانی استفاده میکند. در این سطح از معرفتشناسی در غرب اینطور بیان میشود که تمام ارادهها معطوف به قدرت است پس هر کس صاحب قدرت بیشتری باشد محترم تر و زندگی مفرح تری نیز دارد، همچنین افراد قدرتمند دارای قدرت فهم و استعدادی بیشتر از عوام مردم هستند به گونهای که این گروه از افراد هستند که نقش منجیها و ستونهای یک جامعه را ایفا میکنند و در صورت نبود آنها جامعه با بحران مواجه میشود.
این تفکر خاص را میتوان در فیلمهای نظیر سهگانهی بت من و مرد آهنی مشاهده کرد به گونهای که در این فیلمها منجیهای یک جامعه و ابرقهرمانان آن سرمایهدارانی هستند که دست بر قضا صاحبان اصلی کمپانیهای اسلحهسازی نیز میباشند. بروس وین یا بت منی که سرمایه و لباس بتمن خود را مدیون کمپانی اسلحهسازی تحت مدیریت خود است و تونی استارک یا مرد آهنی که ثروتش حاصل از فروش اسلحه های صنایع استارک در سراسر جهان است، منجیها و فرشتگان نجات جامعهی خود هستند.
سوپر قهرمانانی که با مخاطره انداختن جان و مال خود در صدد نجات رعیتها و انسانهای تهیدست هستند. و این گونه است که سینمای هالیوود میکوشد با نمایش بت منها و آیرون منها به مردم جامعهی خود و دیگر جهانیان بفهماند که ثبات و امنیت خود را مدیون صاحبان سرمایه و به خصوص کمپانیهای اسلحهسازی هستند.
در مجموع فیلم مرد آهنی با تکیه بر ساینتیسم تلاش میکند در کنار نمایش دادن گلوبالیسم آمریکایی نقدی بر روحیه پروپاگاندا حاکم بر رسانهها و سیاستهای آمریکایی داشته باشد نقدی که با تاکید بر این نکته صورت میگیرد که سرمایهداری و لیبرالیسم با ضعفهای که به آن وارد است اما هنوز نیز منجی جامعهی آمریکایی میباشد و بهترین مدل و سبک زندگی برای گسترش در جهان، لیبرالیسم و سبک زندگی آمریکایی است.
- مشرق