انیمه مرد تک مشتی (One-Punch Man) ماجرای مردی است که "همینطوری برای سرگرمی" قهرمان شده است و به دور از همه استانداردهای قهرمانی رایج، نه ظاهر جذابی دارد و نه منش خاصی! سری تاس که معلوم نیست چرا تاس شده (به دلایلی، هیچ وقت به این موضوع اشاره ای دقیق نمی شود) و لباسی زرد و قرمز و شنلی سفید، تنها مشخصه های ظاهری این قهرمان به حساب می آیند.
اما قدرت فوق العاده او که با یک
ضربه مشت همه را نابود می کند، مسئله دیگری است (البته قدرت او فقط منحصر
به مشت نیست و قابلیت های بی شمار دیگری نیز دارد). او به خاطر این بی
همتایی، دچار بحران هویت شده و کم کم احساس کسالت می کند و مدام در آرزوی
این است که حریفی درخور برای مبارزه پیدا کند.
با وجود قدرت بی همتا و
کمک های نجات بخش مرد تک مشتی، هیچکس وجود و قدرتش را جدی نمی گیرد و همه
نظرها معطوف قهرمان های درجه پایینی شده که فقط به دنبال جنجال و خودنمایی
هستند.
اما جدا از همه جنجال های داستانی، این انیمیشن به شکل بسیار زیرکانه ای موضوع یکتایی خداوند را در قالب یک راهب بودایی (تجسمی مادی و جسمانی از خدا) به تصویر می کشد.
نام این شخصیت، سای تاما (Sai tama) برگرفته از نام سای بابا (Sai Baba) قدیس و روحانی مدعی تجسم خداوند در قالب انسانی که تعالیمی مرکب از آیین هندو و مسلمانی داشته، گرفته شده که در نشریه رسمی بودیسم در هند (Dwarkamai) واژه سای (Sai) به معنای خداوند و تاما (tama) به معنای بدون نقص (Perfect) آورده شده است. اما نکته جالب در مورد این نام، داشتن معادل در زبان عبری است که در آنجا هم به معنای کامل (Complete) آمده است!
ظاهر سای تاما هم دقیقاً شبیه به
ظاهر آشنای راهبان بودایی با سری تراشیده کار شده و حتی برای لباس وی نیز
از رنگ های سازمانی لباس آن ها یعنی زرد و قرمز بهره گرفته شده است.
او
قدرت مطلق است و هیچ حریف و رقیبی ندارد. دنیا و مسائل آن برای او حکم یک
سرگرمی را دارند و صرفاً برای تفریح و "همینطوری" قهرمان-بازی درمی آورد!
دیدگاهی که بعضاً در تعالیم یهود هم شاهد نمونه هایی از آن هستیم که بر
اساس آن دنیا حکم بازیچه و سرگرمی برای خداوند را دارد.
با وجود قدرت های فوق بشری سای تاما، هیچکس او را جدی نمی گیرد (اشاره به ناشناس بودن خدا روی زمین) و همه به دنبال قهرمان های درجه چندمی (خدایان دروغین و بت ها) هستند و در بیشتر موارد، او از طرف همین قهرمان ها، متقلب خطاب می شود (تهمتی که بارها و بارها از جانب ادیان دروغین به خداوند متعال وارد شده است). او تجسم مادی (انسانی) خداوند در زمین است، به همین دلیل هم زمین برای او مکانی بی رقیب، کسل کننده و یکنواخت است.
اما در ادامه داستان، رقیبی برای سای تاما پیدا می شود. موجودی فضایی (تک چشم) که پس از سال ها سفر در فضا، برای یافتن وی عازم زمین شده است. این موجود فضایی هم به نوعی تجسمی از خداوند است. خداوندی که گفته می شود موجود فضایی بوده و نسل بشر را شبیه به خود و برای تحقیق به وجود آورده (عقاید مربوط به اریک فون دنیکن). این خدای جعلی هم در مقابل سای تامای بودایی شکست می خورد و در نهایت باز هم اوست که مقام مرد تک مشتی را از آن خود می کند.
مرد تک مشتی را می توان اثری بسیار هوشمندانه در جهت تبلیغ غیر مستقیم آیین بودیسم دانست که می کوشد با تلفیق این آیین و هنرهای رزمی (که قرابتی دیرین با یکدیگر دارند) باورهای جهان متمدن امروز نسبت به خداوند در بودیسم و باورهای مربوط به آن را به روشی نو و جذاب، در راستای اهداف جهانی شدن خود شکل داده و جذاب و دلچسب نماید. موضوعی که تا حد بسیار زیادی در آن به موفقیت دست پیدا کرده است.