در «هالیوود» به عنوان مهمترین و بزرگترین کارگاه تولید و ساخت فیلم آمریکا و جهان سوژهها و داستانهایی وجود دارد که هیچگاه به آنها پرداخته نمیشود، چون مهمترین اصل حاکم در آن «سود» است.
مجله العصر در گزارشی مفصل و مشروح به قلم «حمید العیسی»، نویسنده و مترجم عربستانی مقیم مغرب به سیاستگذاریهای جاری در «هالیوود» میپردازد. وی در گزارش خود به گزیدههایی از کتاب «هوارد زن»، مورخ معروف آمریکایی استناد میجوید که مهمترین پیام آن «مقاومت در برابر تفکرات جنگی و حمایت از اندیشههای ضد جنگ» است.
درباره «هوارد زن» (1922 - 2010) باید گفت، وی مورخ و منتقد سیاسی و اجتماعی آمریکایی است که تاکنون بیش از 45 جلد کتاب به رشته تحریر درآورده است. وی در سال 1922 در منطقه «بروکلین» شهر نیویورک از پدر و مادری یهودی و از طبقه زحمتکش متولد شده است.
هوارد زن در جوانی در بخش تعمیرات کشتیها فعالیت میکرد. سپس در جنگ جهانی دوم به عنوان شلیک کننده بمب از جنگندهها در ارتش آمریکا فعالیت میکرد. مشارکت او در جنگ به منزله آغاز شکلگیری آگاهی و بیداری سیاسی او بود تا اینکه به زودی به منادی تفکرات و اندیشههای ضد جنگ تبدیل شد.
هوارد زن در سال 1958 از دانشگاه کلمبیا آمریکا مدرک دکترای تاریخ خود را دریافت کرد تا در کنارش در علوم سیاسی نیز تخصص پیدا کند. او در سال 1980 کتاب بینظیر و بیهمتای خود تحت عنوان «تاریخ مردم آمریکا از سال 1492- تاکنون» را منتشر کرد، کتابی که در آن برای نخستین بار تاریخ آمریکا را از منظر محرومان و مستضعفان به رشته تحریر درآورد تا موفقیت بیسابقه و بینظیری در میان مخاطبان کسب کند و به یکی از کتابهای پر فروش آمریکا مبدل شود.
داستانهای که هالیوود هرگز آنها را روایت نمیکند
هوارد زن میگوید: زمانیکه مطالعه، بررسی، تدریس و نگارش تاریخ را شروع کرد، همواره در کانون حوادث مهم بین المللی بوده است. همچنین زمانی که تاریخ را مطالعه میکند، همیشه در این اندیشه است که موضوعهای خاص میتوانند به یک فیلم مبدل شوند؟ اگرچه در جهان واقعیت هیچگاه چنین اتفاقاتی رخ ندادهاند. به همین دلیل در این اندیشه بوده که چرا هالیوود فیلمهایی را تولید نمیکند که وی به موضوعات آنها فکر میکند. فیلمهایی که بر مردم تأثیر بگذارد و اطلاعات آنها بیافزاید و یا اینکه آنها را با تفکرات و اندیشه ضد جنگ آشنا کند و یا درباره مساوات بشر از هر قشر و طایفه و نژادی سخن بگوید.
هوارد زن تاکید میکند که دلیل و علت این امر تصادفی نیست و نمیتوان گفت که این اتفاقی ناخواسته از سوی هالیوود است. به طور تصادفی تلویزیون را روشن میکنید، مانند کاری که من امروز و یا هر روز دیگر انجام میدهم. میبینید که برنامهای در حال پخش است که به عنوان مثال درباره بمباران مناطقی در گوشهای از جهان سخن میگوید. در ابتدا گفته میشد که پخش اینگونه برنامههای اتفاقی و تصادفی بوده، اما هم اکنون افکار عمومی این سوال را مطرح میکنند که آیا واقعا این برنامهها غیر عمد و اتفاقی ساخته و پخش شدهاند.
این مورخ آمریکایی میگوید که بر این باور است که کارکنان و افراد شاغل در هالیوود در یک اتاق جمع نشدهاند که درباره ساخت فیلمی یا انتخاب سوژهای تصمیم گیری کنند و بگویند: «ما این نوع و یا آن نوع از فیلمها را تولید میکنیم و این دست فیلمها را تولید نمیکنیم». بلکه تمام بایدها و نبایدها از جای دیگر برای آنها تصمیمگیری میشود.
این منتقد و نویسنده آمریکایی میافزاید که یک اندیشمند آمریکایی یک بار برای اصطلاحی را برای توصیف حوادثی که تصادفی و یا عمدی نیستند، ولی مابین آن دو قرار دارند به کار برد و این حوادث را «گزینش طبیعی حوادث» توصیف کرد، به این معنی که اگر ترتیب مشخصی برای وضعیتی خاص وجود داشته باشد، این اتفاقات حتما با برنامهریزی و یا بدون آن اتفاق خواهند افتاد.
این موضوعی است که هوارد زن معتقد است، درباره جنگ صدق میکند، چون ماهیت جنگ به گونهای است که اقدام به آن، کشته شدن انسانهای بیگناه را بیشک به دنبال دارد. «بیل کلینتون»، رئیس جمهوری سابق آمریکا در یکی از سخنرانیهای خود درباره جنگ گفت که «اگرچه ما قصد این کار را نداریم، اما با در گرفتن جنگ آسیب دیدن غیرنظامیان امری حتمی است» و زمانیکه آسیب دیدن غیرنظامیان امری حتمی باشد، میتوان دو نتیجه را برداشت کرد. اول: پذیرفتن قربانی شدن غیرنظامیان و دوم: لغو تفکر جنگ و بالطبع همان طور که میدانید نمیتوان به گزینه دوم اندیشید.
روشن است که ترتیب جنگ و ترتیب هالیوود به این صورت است که هالیوود فیلمهایی را که من در زمان تحصیل و مطالعه و نگارش تاریخ به آنها میاندیشیدم را تولید نخواهند کرد.
استراتژی حاکم بر هالیوود
سیاستی که هالیوود براساس آن بنا شده و آن را به اجرا میگذارد، در «کسب سود هرچه بیشتر» خلاصه میشود، به این معنا که باید «سود» قبل از هنر، زیبایی و ارزشهای انسانی مد نظر باشد و در جایگاه اول قرار گیرد. زمانی که به جشنوارههای خاص فیلمها دعوت میشوم با خودم میاندیشم: « این فرصت بسیار خوبی است تا تهیهکنندگان و کارگردانهای فیلمها را از حکایتهایی آگاه کنم که همیشه آرزو داشتم، آنها را به صورت فیلم ببینم. بیشک آنها به من گوش خواهند داد و من درباره تولید اینگونه فیلمها به آنها خواهم گفت که «هدفم این است، فیلمهایی تولید شود که بتواند تفکرات ضد جنگ را بین مردم ترویج کند».
زمانیکه در فیلمهای تولید شده توسط هالیوود درباره جنگ تأمل کنید، صدها و شاید هزاران فیلم را ملاحظه خواهید کرد که همواره قهرمانان نظامی و جنگ را مورد تمجید قرار میدهند. اگر چه در این بین ممکن است، استثناءهایی هم مشاهده شود، اما تعداد آنها فراتر از انگشتان دست نیست. غالب فیلمهایی که در هالیوود ساخته میشود، از جنگجویان قهرمان و یا قهرمانیهای جنگجو سخن می گوید تا به بینندگان خود که اکثرا قشر جوان هستند اینگونه القا کند که راهی جز پذیرش ایده و راه حل جنگ و مشارکت در آن برایشان باقی نمانده است.
در اینجا باید به یکی از مهمترین ساختههای این سینما اشاره کنیم، یعنی «جنگ استقلال آمریکا». اما چگونه ممکن است علیه جنگ استقلال آمریکا صحبت کرد، آیا چنین چیزی عجیب نیست؟!
حقایق ناگفته از جنگ استقلال آمریکا
هوارد زن میگوید: برای اینکه حکایت انقلاب را از منظر پدران و آبا و اجداد بنا کننده این کشور ننویسم و آن را از دیدگاهی بنویسم که معتقد است جنگ پدیدهای پیچیده است که مسائل اخلاقی در تداخل است، باید بگوییم که پس از انقلاب آمریکا به سه دسته تقسیم شدند: یک سوم مستعمرهها از انقلاب حمایت و یک سوم دیگر با آن مخالفت کردند تا یک سوم باقیمانده نیز در قبال آن بیطرف باقی بمانند. این یک ادعا نیست، بلکه یکی از برآورد جان آدامز بود که یکی از آبا و اجداد بنیانگذار آمریکا و یکی از رهبران انقلاب آمریکا قلمداد میشود. بنابراین انقلاب آمریکا مورد حمایت همه آمریکاییها و مورد تایید آنها نبود.
بر این اساس هوارد زن تاکید میکند که هالیوود میبایست حکایت انقلاب آمریکا را از منظر یک کارگر عادی و فقیر آمریکایی نیز به تصویر بکشد. به ویژه هنگامیکه از اعلامیه استقلال آمریکا مطلع میشود. اعلامیهای که از اتاقی در بوستون اعلام شد و قرار بود با خود عدالت و برابری و مساوات را برای آمریکاییها به همراه آورد، اما خیلی زود مشخص شد که این اعلامیه تنها به نفع ثروتمندان آن است و آنها میتوانستند با پرداخت چند صد دلار از خدمت سربازی معاف شوند.
در نظر بگیرید که این کارگر ساده بعدها به امید دستیابی به یک قطعه زمین به ارتش ملحق میشود، با اینکه در این امر شک و تردیدهای بسیاری دارد. اما سختی تهیه یک لقمه نان برای سیر کردن شکم او را به این امر وادار میکند. وی در این جنگ شاهد قتل و کشتار و نقص عضو قطع عضو و ... است، امری که نارضایتی، کینه و خشمش را روز به روز بیشتر میکرد.
هوارد زن تاکید میکند که هیچ بخشی در جامعه آمریکا وجود نداشت که به اندازه ارتش این کشور فاصله طبقاتی در آن قابل ملاحظه باشد. افسران ارتش که در جریان انقلاب و جنگ استقلال شرکت داشتند، زندگی مرفه و بسیار مجللی را برای خود تدارک دیده بودند، در حالیکه سربازان عادی حتی از لباس و کفش مناسب نیز محروم بودند و حقوقشان مرتب عقب میافتاد و غذایشان سوپی شبیه گل و لای بود. این موجب شد تا آنها به سرعت به شورشیان ملحق شوند.
هوارد زن با اشاره به اینکه اما اینها داستانهایی است که هیچگاه هالیوود به آنها نپرداخته است، تاکید میکند: هالیوود در کنار به تصویر کشیدن جنگ استقلال آمریکا، داستان کارگرانی را هم به تصویر میکشید که در ابتدا اگرچه جزو ارتش انقلابی آمریکا بودند و جنگیدند و مجروح شدند، به سرعت و پس از دیدن تبعیضها به شورشیان ملحق شدند تا در نهایت ارتش واشنگتن آنها را به محاصره خود در میآورد و چون آنها خود را در محاصره میبینند و از رفقایشان میخواهند بر آنها آتش بگشایند و آنها را به قتل برسانند و این مرگ را بر افتادن به دست نیروهای ارتش ترجیح میدهند. اینها گوشهای از جنگ استقلال آمریکاست که هیچگاه توسط هالیوود به تصویر کشیده نشده است.
همچنین هالیوود هیچ گاه انقلابی را که غرب ایالت ماساچوست رخ داد و به «انقلاب شایز» معروف شد، را به تصویر نکشید، انقلابی که طی آن زمین داران کوچک به رهبری افسران سابق ارتش آمریکا علیه ثروتمندانی شورش کردند که بر مجلس قانونگذاری ایالت تسلط داشتند و مالیاتهای کمر شکن بر اهالی منطقه تحمیل میکردند و زمین و مزرعه و دار و ندار خانوادههایی که در پرداخت بدهیها تأخیر داشتند، را از آنها میگرفتند.
انقلاب شایز یک شورش مردمی علیه مبارزان قدیمی جنگهای استقلال و زمینداران آمریکایی بود که دادگاههای ایالتی را در آمریکا در دست خود گرفته بودند. آنها اراضی کشاورزان بدهکار و فقیر را به مزایده میگذاشتند و چون با مقاومت این کشاورزان مواجه شدند، مزدوران شبه نظامی را برای متفرق ساختن آنها به خدمت گرفتند، اما چون این شبه نظامیان نیز به کشاورزان فقیر ملحق شدند، ارتش به صورت مزدوری ظاهر شد که از ثروتمندان بوستون حمایت مالی می کرد تا با تمام توان انقلاب شایز را سرکوب و بر آن غلبه کند و باز این از جمله موضوعاتی بود که هالیوود درباره جنگ استقلال آمریکا هیچگاه به آن نپرداخت.
جنگها در سناریوهای هالیوود همواره به گونهای توصیف شدهاند که بیانگر سناریو سادهلوحانه «خیر علیه شر» است و شر همواره طرف مقابل ماست.
ادامه دارد...
- منبع فارس