خلاصه داستان
امپراطوری عثمانی بر کشورهای اروپایی مسلط شده و از آنها غرامت میگیرد. نشان داده می شود که سلطان عثمانی در سال 1442 میلادی 1000 نفر از نوجوانان ترانسیلوانیا را به عنوان پیشکش از آنها میگیرد و با تربیت آنها به عنوان جنگجوهای زبده و سنگدل (گارد ینی چری یا چریک نو) ارتش خود را کامل کرده و به جنگ صلیبیون می رود. از میان آن نوجوانان یکی به جنگجویی بسیار قسی القلب و خونریز تبدیل می شود که نامش لرزه بر اندام همگان می انداخت؛ ولادِ صلابه گر (ولاد سوم) ...
وی پس از گذراندن انسانهای بسیاری از دم تیغ، از اعمال خود پشیمان شده و به روش مسیحیان توبه می کند، به زادگاه خویش برگشته و فرمانروای منطقه ترانسیلوانیا در رومانی می شود. پس از گذشت چند سال، در حالی که زندگی خوبی را در ازای پرداختن غرامت به عثمانی ها داشت؛ سلطان جدید عثمانی (سلطان محمد دوم) به ناگاه قصد زنده کردن رسم دریافت کردن 1000 پسر ترانسیلوانیایی را دارد. در این بین پسر ولاد هم باید باشد. ولی وی از این امر سر باز زده و بین او و سلطان محمد دوم جنگ در می گیرد.
شمایل سلطان محمد دوم
وی که در ابتدا توانایی مقابله با مسلمانان عثمانی را ندارد، به وسوسه موجود شیطان صفت خون آشام درون یک غار پاسخ مثبت داده و مقداری از قدرت شیطانی وی را در اختیار می گیرد. به این وسیله وی توانایی های فوق بشری مانند تبدیل شدن به هزاران خفاش، قدرت فوق العاده زیاد و پرواز کردن را پیدا می کند. به واسطه این مسئله وی بشدت نیازمند نوشیدن خون می شود که در صورت مقاومت کردن سه روزه در برابر نوشیدن خون می تواند دوباره به حالت قبل باز گردد ولی در غیر اینصورت به تسخیر شیطان در می آید.
در ادامه شاهد قلع و قمع شدن مسلمانان لشکر سلطان محمد بوسیله ولاد هستیم. همچنین مردم وی از راز او – تحمل نکردن نور خورشید و تبدیل شدن وی به خون آشام – با خبر می شوند اما چون تنها راه نجات آنهاست از او حمایت می کنند. تمام مردم سرزمین وی و همچنین همسرش به وسیله عثمانی ها کشته می شوند، ولاد که آب از سرش گذشته با وسوسه همسرش تصمیم به نوشیدن خون وی و پذیرفتن ولایت شیطان می گیرد. با این کار توانایی بسیار زیادی از جمله کنترل ابرها برای ایجاد سایه و تولید رعد و برق، زنده کردن مردگان و درست کردن سپاه کوچکی از خون آشام ها پیدا می کنند.
ولاد باید پسرش را تقدیم به عثمانی ها کند
وی با حمله به لشگر عظیم عثمانی ها، آنها را شکست داده و سلطان محمد را به قتل می رساند. در ادامه شاهد گذار فیلم به دوره کنونی بوده و ولاد که نامیرا شده است به ناگاه با زنی شبیه به همسر خود رو به رو می شود.
بررسی فنی فیلم
Dracula Untold به تهیه کنندگی کمپانی یونیورسال و کارگردانی گری شور مقابل دوربین رفت تا با همکاری شرکت لجندری پیکچرز - برای ساخت جلوه های ویژه فوق العاده – یک فیلم کاملا ابرقهرمانانه از دراکولای خون آشام را ارایه کند. نوشتن فیلمنامه این اثر بر عهده دو نویسنده تازه کار یعنی مت سازما و برک شارپلس بوده که شاید دلیل عدم انسجام کافی و از هم گسیختگی های داستان باشد. این دو نفر با استفاده از رمان کلاسیک برام استوکر سعی در برداشتی متفاوت از شخصیت اول داستان داشتند تا این بار بتوانند مخاطبان بیشتری را روانه سالن های سینما کنند. لازم بذکر است که تا به حال اقتباس های زیادی از رمان دراکولا برای ساخت صد ها فیلم و انیمشین و نمایش انجام گرفته است. البته داستان فیلم از حالت کاملا فیکشن رمان اصلی خارج شده و حالتی شرح حال گونه به خود گرفته است؛ شرح حال ولاد تِپِش شاهزاده والاچیا.
گری شور
گری شور برای این فیلم جلوه های ویژه زیادی درنظر گرفته است تا وجه ی قهرمانانه و بهتری به این فرمانروای صفاک داده باشند. حرکات و اعمال قهرمانانه ولاد در حد فیلم هایی چون مرد فولادی یا انتقام جویان نیست ولی در کل صحنه های فیلم از مقدار اکشن خوبی برخوردار می باشد. مناظر و قلعه ها نیز طراحی قابل قبولی دارند. مویسقی متن فوق العاده زیبای رامین جوادی را نیز باید به نقاط قوت فیلم اضافه کنیم. تم حماسی به همراه فراز و فرودهای تراژیک موسیقی باعث لذت بردن بیشتر از فیلم می شود.
بنظر می رسد کارگردانی فیلم تا حدودی با دست پاچگی و عجله همراه بوده است، زیرا فرصت کافی به بیننده داده نمی شود تا حوادث و اتفاقات هر بخش را دریافت و هضم کرده و سپس به بخش بعدی برود. البته از گری شور که اولین کاگردانی خود را با این فیلم تجربه کرده است، انتظار فراتری نیست ولی با این حال اثر قابل قبولی است که می توانست با هدایت دقیقتر، بهتر نیز شود
نقش های اصلی در بین گروه بازیگران به دو هنرپیشه مشهور لوک اوانز (در نقش ولاد دراکولا) و دومینیک کوپر (در نقش سلطان محمد دوم) رسیده است. البته سارا گادون (در نقش میرِنا) هم بازی قابل قبولی از خود ارایه کرده است. منتقدین به شدت در برابر این فیلم و داستان ضعیفش موضع گرفته ولی من حیث المجموع تماشاگران از نهایت کار راضی می باشند، آنگونه که در سایت متاکریتیک و راتن تومیتوز آمده منتقدین امتیاز 40 و 23 از 100 را به این فیلم داده اند. این اثر دارای امتیاز 6.3 توسط کاربران سایت IMDb می باشد
بررسی محتوایی فیلم
دراکولا کیست؟
ولاد تپش یا ولاد سوم ملقب به ولاد دراکولا یکی از شاهزادگان منطقه والاچیا در رومانی کنونی بوده است. پدر وی ولاد دوم دراکول از فرمانروایان افلاخونیه بوده است که پس از او پسرش جانشین وی شده و ترانسیوانیا را در اختیار خود می گیرد. شاید بتوان ولاد تپش را یکی از ظالم ترین و صفاک ترین حاکمان محلی نامید. وی در زمان تعداد بی شماری از مردم بی گناه را کشته و سلاخی کرده و ساده ترین مجازات وی معروف به این بوده که گوش و بینی و لب های محکومین را می بریده است.
وی با دلایل بی اهمیت مردم خود را مجازات و نابینا می کرد، وی حتی دستور به آتش کشیدن منازل آنها را نیز صادر می نمود. در اطراف قصر وی (قلعه دراکول) صلیب هایی بزرگی نصب شده بود و هر کسی که حتی به کوچکترین جرم نیز متهم می شد، بر روی آنها به چهار میخ کشیده می شد. در متون تاریخی آورده شده است که وی حتی برای دادن درس عبرت و بدون هیچ دلی خاصی دست به کشتار مردم بی گناه و ریختن خون آنها می زد
تصویری از ولاد تپش
در زمان وی امپراطوری عثمانی به اروپا تاخته و بیشتر کشورهای مناطق نزدیک را به تصرف خود درآورده بود. ولاد سوم به دلیل جنگ ها و سرکشی هایی که در برابر دولت عثمانی وقت بر کشور رومانی و مجارستان داشته، اکنون به عنوان یک قهرمان برای مردم این مناطق شناخته می شود. مورخان نیز نام او را در صدر جنگجویان صلیبی رومانی قرار داده و به او لقب پسر اژدها داده شده است. البته وی با سپاهی سی هزارنفری نتوانست جلو سلطان محمد دوم را برای تصرف پایتخت رومانی بگیرد به همین دلیل با روی آوردن به جنگ های چریکی سعی در عقب نشاندن ترک های مسلمان عثمانی داشت. وی در سال 1476 در جنگ با عثمانی ها کشته و سر از بدنش جدا شد. سر وی را بر نیزه زده و ابتدا در زادگاهش و سپس در استانبول به نمایش گذاشتند.
برام استوکر نویسنده نیز که برای رمان خود به دنبال سوژه مناسبی میگشت، پس از سال ها تحقیق و خواندن متون تاریخی درباره جنایت های این فرمانروای وحشی، وی را به عنوان نمادی از خون خواری و خون آشامی و البته با تغییراتی نسبت به واقعیت معرفی کرد
سربازانی که ولاد سوم به صلابه کشیده است
کشتار مسلمانان بهانه ای برای بازیافت دراکولا
دشمنی هالیوود با مسلمانان دیگر بر کسی پوشیده نیست و در آثار متعددی این مسئله را ابراز می کنند. فیلم ناگفته های دراکولا، همانطور که از اسمش پیداست می خواهد مسایلی پشت پرده از ولاد صلابه گر را به مخاطب ارایه بدهد و در این راه با استفاده از عنصر جلوه های بصری سعی در تسخیر قلوب و اذهان آنها دارد. دشمن اصلی وی سلطان محمد دوم که همنام با پیامبر خاتم حضرت محمد (ص) می باشد. در فیلم بارها نام محمد در صحنه هایی پرتنش و غالبا به همراه نفرت تکرار می شود تا این حس به بیننده نیز منتقل شود.
اکران این فیلم در زمان تنش های سیاسی و منطقه ای توسط گروه های افراطی سلفی و تکفیری، تلاشی در جهت تخریب هرچه بیشتر چهره پیام آور مهر و رحمت می باشد. سلطان محمد تصویر شده در این فیلم چهره ای عبوس، رفتاری مکارانه و لج باز دارد. البته سازندگان فیلم سعی داشتند به زیرکی خود را از انگشت اتهام اسلام هراسی کنار بکشند ولی چندان موفق نبوده اند، در هیچ جایی از فیلم کلمه مسلمان یا مسلمین به کار برده نمی شود؛ در عوض به دشمنان خود نام "ترک ها" را اتلاق می کنند.
نمادهای اسلامی در صحنه هایی که ترک های عثمانی حضور دارند به چشم می خورد. ولاد نیز در جنگ هایی که با مسلمانان عثمانی دارد بسیار بی رحمانه آنان را به قتل می رساند. تحریف تاریخ در این فیلم امری تکراری است که حالا به عضو جدانشدنی فیلم های به اصطلاح تاریخی هالیوود تبدیل شده است. ولاد تپش هرگز نتوانست در مقابل عثمانی ها مقاومت کند چه برسد به اینکه آنها را شکست بدهد. در آخر نیز برخلاف آنچه که در فیلم نشان داده می شود (کشتن سلطان محمد و عمر جاودانه) ولاد به دست ترکان عثمانی به هلاکت می رسد.
پذیرفتن ولایت شیطان
نشان داده می شود در غاری در نزدیکی محل زندگی ولاد، موجودی زندگی می کند که ترک های بسیاری را شکار، در سایه ها زندگی کرده و در واقع تجسمی از شیطان می باشد. البته خود وی نیز در گذشته انسان بوده که روح خود را در ازای قدرت بی نهایت به شیطان فروخته است. ولاد نیز زمانی که در برابر سلطان محمد مستاصل شده، به آن غار رفته تا دست کمک خود را به سوی شیطان دراز کند. وی که خیال می کرد می تواند مقدار کمی از قدرت را برای شکست دادن عثمانی ها در اختیار بگیرد با قراردادی از طرف شیطان مواجه می شود.
وی باید خون آن موجود را بنوشد تا مقداری از قدرت به وی منتقل شود. اما با این کار وی باید از نور آفتاب دوری کند، بشدت تشنه به خون شده و برای رهایی از این امر باید سه روز ریاضت بکشد. لیکن وسوسه قدرت بی حد و حصر، فشارهای ناشی از جنگ و از طرف دیگر وسوسه همسرش باعث می شود که خود را تسلیم شیطان کند. نکته قابل تامل دیگر این است که در جای جای فیلم صلیب ها و نمادهای مسیحیون به چشم میخورد که در تضاد کامل با عقاید آنتی کرایستی و کابالیستی محاط بر فیلم است.
تناسخ و نفی معاد
شاید به مقدار کم ولی موثرا در این فیلم به نظریه الحادی تناسخ اشاره می شود. این نظریه که در آیین های غیر الهی چون بودیسم و هندویسم نقش اساسی بازی میکند بیان گر این است که بعد از مرگ روح هر کس از جسم وی به جسم دیگری حلول می کند و از آن به بعد فرد به عنوان شخص جدیدی به زندگی ادامه می دهد. توضیحی دیگر در این باره می گوید که روح فرد مرده گرفته شده و در کالبد جنین دمیده می شود و گویی فرد دوباره از نو زاده شده و می تواند راه و رسم دیگری متفاوت با گذشته را در پیش بگیرد. این اعتقاد منحرف تا جایی پیش رفته که حتی برخی اظهار می دارند که روح می تواند در جامدات نیز حلول کند و فرد بعد از مرگش به عنوان درخت، سنگ و یا حتی حیوانات (مثلا الاغ!!!) به زندگی ادامه دهد.
این عقیده چرخه روح و زندگی را به مثابه یک دور باطل تلقی کرده که پایانی بر آن نیست و چه عذابی می تواند دردناک تر از خاتمه نیافتن یک زندگی باشد. تناسخ آشکارا معاد و ضرورت زندگی اخروی را نفی می کند. در این فیلم نیز چندین بار شعر:
چرا به این دنیا و دنیای بعدی جداگانه فکر میکنی؟
وقتی که یک نفر پس از دیگری به دنیا میآید
زمان همیشه برای کسایی که بهش نیاز دارن کوتاهه ولی برای کسانی که عاشقاند…همیشه باقی میمونه.
خوانده می شود و همانطور که پیداست به معنی این می باشد که زندگی ما با پایان یافتن به شکل دیگری آغاز شده و می توانیم دوباره با هم باشیم! پس از کشته شدن میرنا همسر ولاد بوسیله ترکان عثمانی، زمان فیلم به عصر حاضر آمده و ولاد زنی را مشاهده می کند که کپی برابر اصل همسر سابقش میرنا می باشد.
وی با خواندن شعر مذکور احساسات آن زن را بر می انگیزد و مینا )نام فرد شبیه به میرنا) اذعان می کند که این شعر مورد علاقه اوست. در این بخش سعی بر این شده که انتقال کامل عواطف و احساسات از فرد قبلی به فرد جدید نیز نمایش داده شود تا باورپذیری این نظریه مضحک برای تماشاگر دوچندان شود. تخریب چهره اسلام و بزرگ کردن مسیحیت در برابر آن و همچنین ترویج عقاید خرافی آیین های جعلی (تناسخ) از اهداف اصلی این فیلم بوده است