هالیوود از ابتدای پیدایش، امادگی خود را در خدمت به ارتش اعلام کرد
صنعت کوچک اما رو به جلوی سینما در آمریکا همزمان با جنگ جهانی اول، آمادگی خود را در دفاع از ارتش آمریکا اعلام کرد. اولین فیلمی که سال 1929 موفق به کسب جایزه اسکار شد، "بالها" نام داشت. این فیلم به لطف کمکهای ارتش توانست پرواز و جنگ جنگندهها در آسمان را به تصویر بکشد. این موفقیت، آغاز همکاری و رابطهای بود که در دهههای بعدی به شدت گسترش یافت.
پس از ورود آمریکا به جنگ جهانی دوم در سال 1941، این همکاری وارد مرحلهای بیسابقه شد. استودیوهای هالیوودی با همکاری پنتاگون، فیلمها و مستندهای جنگی بیشماری ساختند تا از موضع آمریکا در جنگ حمایت کنند. مقامات ارتش، تجهیزات، پرسنل و مشاوره در اختیار تعداد زیادی از فیلمهای آمریکایی گذاشتند. پنتاگون پس از جنگ، رسماً "روند تأیید فیلم" را ایجاد کرد و سال 1948، دفتر رابطه با سینما را به عنوان بخشی از دفتر دستیار روابط عمومی وزیر دفاع تأسیس نمود.
با آغاز جنگ سرد، دولت آمریکا نیازمند تأثیرگذاری بیشتر در فیلمهایی بود که به ساخت آنها کمک میکرد. جنگ سرد به همان اندازه که در عرصههای نظامی و دیپلماتیک جریان داشت، در عرصه ایدئولوژی نیز پیگیری میشد. فیلمها نیز سلاحی مهم در جنگ ایدئولوژیک بودند. پروپاگاندای هالیوود در جنگ سرد، طی دهههای 50 و 60 به اوج خود رسید و هدف آن، تخریب چهره کمونیسم و ترویج ایدئولوژیهای سرمایهداری و دموکراسی بود.
بازیگران هالیوودی برای تشویق مردم، در ارتش ثبتنام میکردند
تمهای جنگ سرد در فیلمهای دهه 80 نظیر "راکی 4" و "رامبو" به شدت تبلیغ میشد. کارگردانها و فیلمسازهایی که خواهان دسترسی به تجهیزات، مکانها و پرسنل نظامی و یا حتی فیلمهای آرشیو وزارت دفاع بودند، باید فیلم خود را در اختیار پنتاگون میگذاشتند تا اصلاح و تأیید شود. آنهایی که حاضر میشوند فیلم خود را در راستای اهداف پنتاگون بازسازی کنند، حمایتهای مالی و فنی گستردهای از جانب ارتش و وزارت دفاع آمریکا دریافت میکنند. آنهایی که حاضر نمیشدند، از هر نوع کمکی محروم بودند.
"گرگ ماتیوسون" خبرنگار آمریکایی معتقد است: "ارتش اکنون به استودیوی فیلمسازی خودش تبدیل شده است. پیامها، فیلمها، محصولات و گزارشهای خودشان را میسازند. ارتش امیدوار است رسانههای دیگر مایل باشند فیلمها و تولیدات آنها را بگیرند و آنها را منتشر کنند. بعضی جاها این کار را میکنند، چرا که راه راحتتر این است. به جای آنکه عکاس بفرستیم، فیلمبردار بفرستیم و یک حادثه را خودمان ثبت کنیم، یا اینکه بخواهیم تحقیق کنیم که آیا فلان خبر واقعیت دارد یا نه، صرفاً از محصولی استفاده میکنیم که در اختیارمان قرار گرفته است؛ ارتش مسلماً بهترین عکسها و فیلمها را میگیرد و بهترین خط خبری را نیز دنبال میکند. البته این کار دیگر "خبرنگاری" نیست."
از زمان آغاز این همکاریها میان هالیوود و پنتاگون، تغییر در داستان، شخصیتها و یا تحریفهای آشکار تاریخی مهمترین خواسته ارتش آمریکا در فیلمهای هالیوودی با هدف تقویت برنامههای استخدام و حفظ سربازان در ارتش است. پنتاگون دو خواسته از فیلمسازان دارد: اولاً ارائه تصویری مثبت از سربازان ارتش: هیچکدام از این افراد در فیلم نباید ناسزا بگویند یا مواد مخدر مصرف کنند. دائماً به کارگردانها و فیلمسازها تذکر داده میشود که استفاده بیش از حد از حرفهای رکیک، استعمال مواد مخدر و الکل، روابط جنسی، نژادپرستی و تعصب در میان نیروهای ارتش باید کمتر به تصویر کشیده و به جای آنها ویژگیهای مثبت نشان داده شود. اصلاً بعید نیست که پنتاگون در یک فیلم خواستار حذف کامل یک سکانس و یا حتی یک شخصیت اصلی شود. به دلایل نظیر آنچه در بالا گفته شد، بعد از افشای اطلاعات درباره زندان ابوغریب، مردم آمریکا در شوک فرو رفتند.
افشای اسناد و اطلاعات درباره زندان ابوغریب، مردم از همه جا بیخبر آمریکا را شوکه کرد
خواسته و هدف دوم پنتاگون این است که ارتش و مشاغل نظامی را در نظر جوانان جذاب جلوه دهند و از این طریق ثبتنام در ارتش را بیشتر کنند. دخالت پنتاگون در فیلمهای سینمایی آمریکایی امروزه آنقدر عمیق شده که بسیاری از این محصولات عملاً در هالیوود به دنیا نمیآیند، بلکه در پنتاگون ساخته میشوند. ممکن است این فیلمها در فروش هم موفق باشند، اما آنچه برای سازندههای آنها مهم است، صرفاً دلار نیست، بلکه تعداد سربازان جدیدی است که فیلم میتواند به ارتش بیاورد.
بسیاری از فیلمهایی که اکنون تولید میشوند، اگر با اهداف پنتاگون همراستا باشند دسترسی آزادانه به تجهیزات نظامی دارند که از پول مالیات مردم تهیه شده است. "جورج لیتل" معاون روابط عمومی وزیر دفاع آمریکا در خصوص ارتباط با افرادی که به هر نحوی به ارتش مرتبط هستند، میگوید: "به نظر من باید مسیر دیگری را در پیش بگیریم. باید با همه افرادی تعامل کنیم که به آنچه وزارت [دفاع] انجام میدهد، علاقه دارند. به نظر من ما نیازمند همکاری بیشتر هستیم، نه کمتر. باید با سهامداران خود دیدار کنیم، هر کجا که هستند. برای آنکه بتوانیم پیام خود را به شکلی مؤثر منتقل کنیم، باید از همه بسترها استفاده کنیم، چه جدید و چه قدیمی. با ایجاد محتوای غنیتر و جذابتر میتوانیم با عموم مردم آمریکا ارتباط عمیقتری داشته باشیم و به نوبه خود اشتهای خبری روبهرشد را تقویت کنیم."
سانسور پنتاگون یک روند دو مرحلهای است. ابتدا دفتر هالیوود در پنتاگون، دستورالعملهایی صادر میکند و در حین ساخت فیلم هم هر چه را به مذاقش خوش نمیآید حذف مینماید. فیلم پس از تکمیل، در پنتاگون نمایش داده میشود، جایی که تأیید نهایی باید صادر شود. ارتش آمریکا معمولاً درخواست میکند تا تمام متن فیلمنامه را ببیند، نه تنها بخشهایی که مربوط به ارتش میشود. سپس بر اساس متن کامل فیلمنامه و شیوه نمایش نیروهای ارتش آمریکا در آن، اجازه ادامه کار را به فیلمساز میدهد. اگر فیلم، یک فیلم تاریخی باشد، ابتدا باید از نظر تاریخدانهای پنتاگون نیز بگذرد.
معمولاً نمایندههای پنتاگون، فیلمنامه را به طور کامل میخوانند
لیست فیلمهای "بعد از جنگ" که برای انتشار موظف به اخذ تأییدیه از پنتاگون شدهاند، آنقدر طولانی است که در این گزارش نمیتوان به آن پرداخت. به عنوان مثال، "فیلیپ استراب" مدیر دفتر رابط سینما در وزارت دفاع آمریکا از سال 1989 طی مدت کار خود، خواستار تغییر در بیش از 100 فیلم سینمایی و برنامه تلویزیونی شده است. استراب بیش از 25 سال است که رابط پنتاگون و هالیوود است. نام او در لیست "با تشکر از"های بیش از 50 فیلم آمده است.
وی درباره کاری که انجام میدهد اینگونه میگوید: "آیا ما واکنشهای مردم به تماشای فیلمها را کنترل میکنیم؟ قطعاً. نقش من این نیست که نیروهای نظامی را منفی نشان دهم، چون من به این نیروها اعتقاد دارم. اگر این اعتقاد را نداشتم، وارد این شغل نمیشدم. همکاران من هم همین احساس را دارند. افرادی که در ارتش هستند، مسلماً به آن اعتقاد دارند، واگرنه که خیلی راحت شغلشان را ترک میکردند. همه ما معتقدیم که ارتش، نهادی برای بهتر کردن آمریکاست. بنابراین هر فیلمی که با این طرز تفکر در تضاد باشد، برای ما مشکلساز میشود."
ارتباط هالیوود و پنتاگون ابعاد دیگری نیز دارد. پنتاگون گاهی از صنعت سینما برای آزمایش تسلیحات جدیدش استفاده میکند. جنگنده اف-35 ستاد مشترک ارتش، در تاریخ 14 ژوئن 2013 راهی اولین مأموریت خود شد، اما این مأموریت بر فراز افغانستان، سوریه یا یمن نبود، بلکه بر فراز شهر خیالی "اسمالویل" در فیلم "مرد آهنی" بود.
جنگندههای اف-35 ارتش آمریکا اولین مأموریت خود را برای هالیوود انجام دادند
دخالتهای پنتاگون، محدود به فیلمهای جنگی نمیشود. فیلم کمدی "راهراهها" محصول سال 1981 که "بیل ماری" در آن نقش یک سرباز "متفاوت" را بازی میکند، در مراحل پیش از ساخت، به شدت تغییر کرد. "دن گلدبرگ" فیلمساز و یکی از نویسندههای فیلم، به پنتاگون اطمینان داده بود که میخواهد فیلمی کمدی اما با تأثیرات میهنپرستانه بسازد که بتواند روی استخدام ارتش، اثرات مثبت بگذارد. با این وجود، پنتاگون دستور داد، فیلمنامه "راهراهها" از اول تا آخر دوباره نوشته شود. به دستور پنتاگون، همه ارجاعات فیلم به استخدام سرباز از آمریکای لاتین یا مکزیک، حذف شد. استفاده از موضوع تجاوز جنسی برای خنداندن مخاطبین حذف شد. چندین شخصیت نیز یا نقش کمتری پیدا کردند و یا به کل حذف شدند. "گلدبرگ" در ازای دسترسی به کمپهای نظامی و مجوز استفاده از تانک و هواپیماهای نفربر سی140 به همه خواستههای پنتاگون تن در داد.
معیار پنتاگون برای همکاری با فیلمهای سینمایی یا برنامههای تلویزیونی، خیلی مشخص نیست، اما تا کنون هم زیر سؤال نرفته است. برخی کارگردانهای هالیوود برای راضی کردن پنتاگون مجبور شدهاند ضدقهرمانهای فیلم خود را به قهرمان تبدیل کنند، شخصیتهای اصلی خود را حذف کنند، لوکیشنهای سیاسی را تغییر دهند و عملیاتهای نجات توسط ارتش را به فیلم خود اضافه کنند، در حالی که این عملیاتها هیچ نقشی در فیلم ندارند. هیچ آدم بدی در ارتش نباید باشد. هیچ الکل یا مواد مخدری نباید نشان داده شود. ارتش و رئیسجمهور آمریکا به هیچ عنوان نباید بد جلوه کنند. هالیوود برای گرفتن اندکی سرمایه و مجوز دسترسی به لوکیشنهای واقعی نظامی، نه تنها مایل، بلکه خوشحال میشود که بتواند پایان خوشی برای قهرمان داستان و برای پنتاگون در فیلم خود بگنجاند.