قسمت آخر مجموعه فيلم هاي « نابودگر » زمان پس از فاجعه ي انساني به واسطه ي جنگ اتمي را نشان مي دهد که عامل آن ماشين ها بوده اند. دنياي جديد، فضايي هولناک و وحشت بار است. انسان هاي باقي مانده نيز به بردگي ماشين درآمده اند و فقط عده ي اندکي در گروه مقاومت عليه ماشين ها مبارزه مي کنند. آن ها در شهري دور از ماشين ها با سيستم امنيتي بسيار پيشرفته، خواستار ادامه ي حيات و نابودي ماشين ها هستند؛ امري که در داستان فيلم، به زودي محقق نخواهد شد.
در گفت و گوي ميان شخصيت هاي فيلم بحثي درباره جنگ آخرالزماني گذشته به ميان مي آيد، آن ها مي گويند انجيل و دين در شروع جنگ نقش داشته اند. سازندگان فيلم قصد دارند ديني بودن جنگ آخرالزماني را در اين بخش فيلم به مخاطب انتقال دهند.
نکته ي استثنايي فيلم اين است که در دنياي پس از رخداد آخرالزماني، انجيل و دين، راه گشاي مردم است و البته اين رويداد در حالي مطرح مي شود که قرآن، تورات و کتب ديگر آسماني در کتابخانه موجود بوده است؛ اما فقط انجيل، راه گشا خواهد بود. فيلم درصدد مقايسه ي اديان برآمده و نگاهي برتر به شاخه اي از مسيحيت يا همان مورون ها دارد.
در فيلم « جاده » اتفاق هولناکي در کره ي زمين رخ داده است و اکثر انسان ها و موجودات زنده نابود شده اند. کمبود غذا و امکانات غوغا کرده و گروهي از انسان ها به آدم خواري روي آورده اند و انسان هاي باقي مانده براي ادامه ي حيات تلاش مي کنند. در اين ميان، کودکي وجود دارد که بنا است روزي انسان ها را از اين وضعيت نجات دهد و حيات انساني را تداوم بخشد.
جهان در فيلم « چيزهاي آينده » پس از ايجاد جنگ جهاني جديد و شيوع بيماري مهلک، عرصه ي ديکتاتوري فردي ظالم مي شود. در فيلم « چالش: آخرين شاگرد » پس از جنگي عظيم و مرگبار در سال 2045 م دنياي جديد، محلي براي جولان گروهي تبه کار و سلطه جو مي شود. در اين فيلم، دنياي پس از وقوع حادثه، شبيه دنيايي در قرن هاي پيشين شده است و انسان ها به زندگي بدوي نزديک شده اند.
در فيلم هاي « پنج » و « دنيا، جسم و شيطان » پس از بروز جنگ اتمي، عده اي کم تر از تعداد انگشتان يک دست، زنده مانده اند؛ دنياي جديد، مکاني براي بروز مشکلات ميان همين افراد معدود است که در تعامل با همديگر با آن رو به رو هستند.
در فيلم « آخرين نبرد » داستان پس از فاجعه اي عظيم روايت مي شود و فقط گروه هاي اندکي از انسان ها زنده مانده اند. نبود آب، يکي از مشکلات اصلي در اين دوره است و همان آب اندک را گروهي سلطه جو و شرير براي سلطه بر انسان ها کنترل مي کنند. در اين فيلم، تمدن انساني به کلي نابود شده و انسان ها به شکل بدوي برگشته اند.
در فيلم « دنياي آب » تمام سطح زمين را آب فرا گرفته است و مشابه نمونه هاي ياد شده کمبود منابع و غذا و تجاوز گروه هاي سلطه جو ديده مي شود. در فيلم « پستچي » داستان در سال 2013 م پس از جنگي عظيم روايت مي شود که مردم زيادي نابود يا پراکنده شده اند و هيچ دولت مرکزي وجود ندارد. برخي گروه هاي تبه کار در پي استثمار مردم اند و اميدي در ميان مردم وجود ندارد.
در فيلم « تعادل » (6) پس از وقوع جنگ جهاني سوم و تلفات انساني، رهبري از ميان انسان هاي باقي مانده ظهور مي کند که خواستار پيش گيري وقوع حادثه اي جديد است. براي رسيدن به اين هدف، انسان هاي باقي مانده ملزم به استفاده ي دارويي هستند که احساسات انساني را سرکوب مي کند. افزون بر آن هر مسئله تداعي کننده ي خشونت، حتي اگر يکي از مهم ترين آثار هنري باشد، نابود مي شود. به علت سرکوب احساسات انساني، مشکلات فراوان روحي و شخصيتي براي انسان ها ايجاد شده که نشان از بحراني نو براي دنياي جديد دارد.
در فيلم « جيسن ايکس » افرادي که در سال 2455 م بعد از حادثه ي آخرالزماني بيدار مي شوند، جهاني خالي از انسان را مي بينند. در انيميشن « نهايت خيال: ارواح درون » بيش تر انسان ها از بين رفته اند و انسان ها در شهري حفاظت شده زندگي مي کنند. در فيلم « آزمون » (7) ويروسي در جهان منتشر شده که علايم بسيار ناگواري دارد و بيماران براي زنده ماندن از داروي مخصوصي استفاده مي کنند تا دچار تشنج نشوند.
دوران پس از واقعه ي آخرالزماني، مضمون اصلي انيميشن « نُه » را نيز تشکيل مي دهد. انيميشن زماني پس از جنگ عظيم ميان انسان ها و ماشين ها را نشان مي دهد. همه ي انسان ها نابود شده اند و تنها نُه عروسک ساخته ي يک دانشمند، بازماندگان اين دوره محسوب مي شوند که با شيطاني روباتيک مبارزه مي کنند.
دانشمند سازنده ي عروسک ها در ابتداي انيميشن مي گويد: « جست و جوي ما به سمت تکنولوژي فقط باعث شد سريع تر به سمت نابودي حرکت کنيم. دنياي ما در حال رسيدن به پايان است؛ اما بايد زندگي ادامه پيدا کند ». اين دانشمند روح خود را در اين عروسک ها به نُه بخش تقسيم مي کند که شبيه نظريه ي « سفيروت » (8) در عرفان يهودي يا کابالا است. (9)
« تيم برتن » (10) کارگردان معروف سينما که تهيه کننده اين انيميشن بوده، در مراسم افتتاحيه ي انيميشن، اين اثر را بهترين انيميشن درباره آخرالزمان خواند. او در پاسخ به اين که چرا به سراغ يک موضوع آخرالزماني رفته، به کنايه و طعنه درباره خيل فيلم هايي که به آخرالزمان و مسئله منجي مي پردازند، گفته است: « ... يک ميليون فيلم درباره آخرالزمان ساخته شده؛ ولي اين از همه ي آن ها بهتر است ». (11)
در فيلم « روز قيامت » پس از واقعه ي آخرالزمان دو گروه در منطقه ي قرنطينه شده، درمان را يافته و نجات يافته اند. هر دو گروه انسانيت را به کلي فراموش کرده اند و خشونت و هرج و مرج در دو قالب سنتي و مدرن در اين دو گروه ديده مي شود. تفريح گروه سنتي، مسابقه هايي همچون گلادياتورها است. گروه مدرن هم ظاهري آنارشيستي و شبيه شيطان پرستان دارند، آدم مي خورند و بدترين کارهاي ممکن را براي گذران زندگي انجام مي دهند. اين وضعِ دنيايي است که پس از بروز واقعه، برجاي مانده است.
در فيلم « ايان فلاکس » نود و نه درصد مردم در سال 2011 م بر اثر يک ويروس کشته مي شوند و تنها پنج ميليون نفر در آخرين شهر جهان به نام « برگنا » تحت سلطه ي خانداني ديکتاتور زندگي مي کنند.
در اين فيلم ها پس از رخداد آخرالزماني گويا تازه بحران آغاز مي شود و بحران فيزيکي و جسمي، جاي خودش را به بحران انساني و رواني مي دهد. شايد بتوان اين فيلم ها را راوي دوراني قبل از واقعه ي اصلي دانست، با اين توضيح که واقعه ي اصلي هنوز رخ نداده است. اگر بتوان اين فرض را درباره فيلم ها درست دانست، نوعي به تصوير کشيدن بلاي آخرالزماني هستند؛ اما از عموم نشانه هاي موجود در فيلم امر ديگري برمي آيد که ابتدا اشاره شد. در هر صورت واقعه ي آخرالزماني در اين فيلم ها فقط پايان يک دوره ي زماني و شروع دوره اي ديگر است که هر دو دوره در پايان به واقعه اي آخرالزماني مي رسد.
اگر اين دوره هاي زماني سلسله وار ادامه يابند، قطعاً با مضمون اديان در تضادند؛ زيرا بايد دوراني جديد در پس اين وقايع به عنوان دوران طلايي انساني باشد که وعده ي آن در همه ي اديان آمده است.در دين اسلام و مذهب شيعه بر اساس منابع ديني، دنيايي وراي حادثه ي آخرالزماني تصوير شده است که با ظهور منجي موعود محقق خواهد شد. پس از وقوع بحران ها و اتفاقات عظيم، دوراني طلايي پديد خواهد آمد که محورهاي ذيل به عنوان ويژگي هاي آن بيان شده است:
1. برتري و استقرار حکومت فراگير جهاني حق؛
2. نابودي همه دولت هاي باطل؛
3. استقرار و گسترش عدالت و قسط؛
4. فراگيري صلح و امنيت؛
5. ريشه کني جنگ ها، ستم ها، تبعيض ها، بي عدالتي ها و استثمارها؛
6. رفع اختلاف ها و فتنه ها؛
7. تعالي و تکامل جامعه از لحاظ اخلاقي، ديني و فرهنگي؛
8. حاکميت فضيلت ها و خيرات در جامعه؛
9. تحقق معنويت و عقلانيت؛
10. گسترش و فراگيري دين اسلام؛
11. حاکميت توحيد و يکتاپرستي؛
12. جلب رضايت و خشنودي جهانيان؛
13. گسترش پيشرفت و ترقي؛
14. ايجاد آرامش و گشايش براي انسان ها؛
15. ريشه کن شدن بيماري ها و ناتواني ها؛
16. فراواني نعمت ها و برکت ها؛
17. بي نيازي انسان ها؛
18. آباداني و سرسبزي جهان؛
19. فراواني آب ها و محصولات؛
20. تقسيم مساوي ثروت ها.
و بسياري از خصوصياتي که جهاني آرماني در پي آن محقق خواهد شد. (12)
پينوشتها:
1. Post - Apocalyptic.
2. The Book of Eli.
3. Mormon.
4. The Church of Jesus Christ of Latter - day Saints.
5. ر.ک: توفيقي، فاطمه، کليساي مورمون، هفت آسمان، شماره ي 16، صص 177-192.
6. Equilibrium.
7. Exam.
8. Sephirot.
9. ر.ک: پايگاه اينترنتي دانش نامه ي آزاد ويکي پديا، مدخل « سفيروت ».
10. Tim Burton.
11. مستغاثي، سعيد، شواليه هاي معبد تيم برتن، فيلم نگار، شماره ي 85، ص 30.
12. ر.ک: کارگر، رحيم، آينده ي جهان ( دولت و سياست در انديشه ي مهدويت
)، صص 355-376؛ خادمي شيرازي، محمد، جهان بعد از ظهور يا فروغ بي نهايت، صص
9-12.
امين خندقي، جواد؛ (1391)، آخرالزمان و آينده گرايي سينمايي، (بررسي و تحليل بيش از پانصد فيلم)، قم: نشر ولاء منتظر (عج)، چاپ اول