«دان باروخ» که مدتهای مدیدی ریاست دفتر تولید فیلم پنتاگون را بر عهده داشت نگران گردیده بود. وی موافقت کرده بود که وزارت دفاع از فیلم جدید «جان وین» با عنوان «کلاه سبزها» حمایت کند، اما حالا پس از بازبینی برداشتهای نهایی فیلم دچار تردید شده بود. البته وی شک نداشت که فیلم مذکور یک فیلم تبلیغاتی خوب برای جنگ ویتنام است. نگرانی وی در واقع این بود که این فیلم بیشازحد تبلیغاتی باشد؛ یعنی یک فیلم تبلیعاتی که با حمایت دولت تهیه گردیده بود.
بنابراین وی در تاریخ 19 فوریه 1968 با «مایکل وین» تهیهکننده فیلم و فرزند «جان وین» بازیگر افسانهای تماس گرفت تا درباره قدردانی از وزارت دفاع در تیتراژ فیلم با وی صحبت کند. این قدردانی معمولاً در انتهای فیلم نشان داده میشود و متن آن نیز معمولاً چیزی شبیه این است: «با تشکر از وزارت دفاع و ارتش به خاطر اینکه ما را در تولید این فیلم یاری کردند.» «باروخ» به «وین» گفت که وزارت دفاع خواهان این تشکر و قدردانی نیست.
جان وین
«وین» پرسید: «دلیلش چیست؟»
پاسخ «باروخ» شوکه کننده بود ـ وی اذعان کرد که وزارت دفاع فیلمی را که به ساخت آن کمک کرده بود یک فیلم تبلیغاتی میدانست.
«باروخ» با توجه به دستنوشتههای موجود از آن گفتگو مینویسد: «با «مایکل وین» درباره عدم تشکر از وزارت دفاع گفتگو کردم زیرا (1) ارزش تبلیغاتی فیلم ممکن است تحت تأثیر این همکاری قرار گیرد، (2) ممکن است باعث افزایش تعداد نامههایی شود که درباره چگونگی کمک به فیلم، خواهان توضیح هستند.»
«باروخ» سیزده سال قبلتر در ارتباط با فیلم «حمله» با تحقیق و تفحص کنگره درباره ارتباط پنتاگون و هالیوود مواجه گردیده بود و دوست نداشت بار دیگر چنین چیزی را تجربه کند.
بنابراین، «مایکل وین» با پدر معروف خود به گفتگو پرداخت و سه روز بعد به «باروخ» پاسخ داد. وی خطاب به «باروخ» نوشت: «همه ما با این پیشنهاد وزارت دفاع موافقیم که تقدیر و تشکر از این وزارتخانه میتواند باعث شود که فیلم ـ به جای اینکه به عنوان یک فیلم سرگرم کننده و جالب نگریسته شود ـ به عنوان یک فیلم تبلیغاتی طبقه بندی شود. بنابراین ما بخش تشکر و قدردانی از وزارت دفاع را از صفحه 3 بروشور حاوی تیتراژ پایانی فیلم که قبلاً در راستای کسب تائیدیه شما ارسال گردیده است حذف میکنیم.»
مهم نیست که فیلم مذکور عملاً یک فیلم تبلیغاتی بود ـ و در واقع روایتگر یک ماجرای یکطرفه بود که هدفش تقویت مشارکت دولت در یک جنگ غیرمحبوب بود. نکته اصلی این بود که افکار عمومی نباید به این فیلم به چشم یک فیلم تبلیغاتی نگاه میکردند. اگر حذف بخش تشکر از وزارت دفاع به این امر کمک میکرد در آن صورت این بخش حذف میگردید. و البته این اتفاق عملاً نیز رخ داد. در واقع فیلم سینمایی «کلاه سبزها» تنها فیلمی است که از همکاری کامل و تائیدیه ارتش برخوردار گردیده اما در تیتراژ آن از وزارت دفاع به خاطر کمکهایش تشکر و قدردانی نشده است.
با این حال، حذف بخش تشکر و قدردانی از وزارت دفاع باعث نشد تا نامههایی که خواستار توضیح بیشتر بودند به دفتر «باروخ» سرازیر نشوند. در عرض یک سال «بنجامین روزنتال» از اعضای کنگره با ارسال نامههایی خواهان این شد که بداند حمایت ارتش از فیلم «کلاه سبزها» تا چه حد برای مالیات دهندگان هزینه در بر داشته است. یک موضوع حتی نگران کنندهتر برای پنتاگون این بود که این عضو کنگره سؤالاتی اساسی مطرح کرده بود درباره اینکه آیا درست است وزارت دفاع به فیلمهایی که از سیاست دولت در قبال جنگ ویتنام حمایت میکردند کمک کند و در عین حال کمک خود را از فیلمهایی که از سیاست مذکور حمایت نمیکردند دریغ کند.
«روزنتال» که از اعضای دموکرات کنگره از ایالت نیویورک بود صریحاً از جنگ ویتنام انتقاد میکرد و سؤالات زیادی در رابطه با فیلم فوقالذکر داشت.
وی در تاریخ 17 ژانویه 1969 در نامهای به دفتر حسابداری عمومی نوشت: «من مدتی است که نگران تأثیر تشکیلات نظامی بر جامعهمان هستم. من از این موضوع آگاهم که فرآیند تصویب و بکارگیری بودجه نظامی بر اساس نیازهای مرتبط با امنیت ملی صورت میگیرد. اما دقیقاً از آنجا که نظارت بر این بودجه عظیم کار دشواری است من معتقدم که ما اعضای کنگره صرفنظر از وظایف خود در کمیتههای کنگره همچنین از مسئولیت ویژهای جهت نظارت بر بودجه نظامی برخورداریم.
«من اخیراً از این که دیدم در فیلم «کلاه سبزها» مقدار قابل توجهی از تجهیزات نظامی و نیروی انسانی ارتش جهت تولید یک فیلم تجاری هزینه شده است نگران و وحشتزده شدم. صرفنظر از مواضع اتخاذ شده در قبال جنگ ویتنام، برای من روشن است بودجههای دفاعی در راستای کمک به تهیهکننده فیلم هزینه گردیدهاند.»
این عضو کنگره میخواست بداند وزارت دفاع تا چه میزان به ساخت فیلم «کلاه سبزها» کمک کرده بود و اینکه آیا ساخت فیلم بدون کمک وزارت دفاع امکان پذیر بود یا نه. وی همچنین میخواست بداند وزارت دفاع بر اساس کدام اختیارات به فیلم سازان کمک میکند؛ کدام فیلم دیگر درباره جنگ ویتنام به کمک وزارت دفاع ساخته شده است؛ و اینکه آیا تهیهکنندگان واقعاً هزینه این کمکها را پرداخت کردهاند یا نه.
این کنگره در نامه خود نوشته بود: «به طور مشخص در ارتباط با فیلم «کلاه سبزها» مایلم برآرود کاملی از هزینههای مربوط به مشارکت تشکیلات نظامی آمریکا در ساخت فیلم و همچنین میزان جبران این هزینهها توسط تهیهکنندگان فیلم را دریافت کنم. بجز هزینههای اسمی پیش بینی نشده همچون هزینه بنزین مصرف شده، آیا هزینههای مربوطه بازتاب دهنده میزان سرمایهگذاری واقعی وزارت دفاع در اینگونه فیلمها هستند؟ برای مثال، آیا فرآیند برآورد هزینههای مربوط به یک بالگرد ارتش این واقعیت را نیز در نظر میگیرد که اینگونه تجهیزات دارای یک طول عمر مفید محدود هستند و استفاده از آنها در طول یک دوره یکماهه فیلمبرداری باعث کاهش چشمگیر عمر مفید آنها میشود؟»
اما جدای از هزینهها «روزنتال» همچنین میخواست بداند دولت چه نقشی در تولید و شکلدهی فیلم ایفا کرده بود.
وی در نامه خود به دفتر حسابداری عمومی نوشت: «آیا مشارکت وزارت دفاع به قدری برای تهیهکننده فیلم «کلاه سبزها» حیاتی بود که بدون این مشارکت امکان ساخت فیلم میسر نبود؟ آیا ایده فیلم از طرف وزارت دفاع و در راستای توجیه شرکت آمریکا در جنگ ویتنام مطرح شده بود؟»
«کلاه سبزها» به مدت 170 روز از 9 آگوست 1967 تا 15 نوامبر 1967 در فورت بنینگ واقع در ایالت ویرجینیا و چند پایگاه نظامی دیگر در نقاط مختلف کشور فیلم برداری شده بود. تحقیقاتی که توسط دفتر حسابداری عمومی انجام گرفتند نشان دادند که شرکت تولید فیلم «جان وین» موسوم به «باجاک پروداکشنز» «بابت خدماتی که از گروه هوانوردی دهم و تیپ پیاده 197 دریافت کرده بود هیچگونه هزینهای پرداخت نکرده بود... به علاوه، باجاک بابت قرض کردن اسلحه، استفاده از تجهیزات و هواپیما، و دستمزد خدمه تجهیزات هیچ مبلغی پرداخت نکرده بود.»
گزارش مربوطه فاش ساخت که «تعداد نامشخصی از هلیکوپترهای UH-1[هووی] در جریان ساخت فیلم مجموعاً به مدت 85 ساعت پرواز کرده بودند و سلاحهایی همچون تفنگ ام ـ 16، خمپاره، نارنجک انداز، و مسلسل به مدت 107 روز در اختیار شرکت باجاک قرار داده شده بودند. دیگر تجهیزات مانند بولدوزر، جرثقیل، و کامیون نیز در اختیار شرکت مذکور قرار داد شده بود.» این گزارش همچنین دریافت که «پرسنل نظامی به میزان 3800 نفر ـ ساعت در ساخت فیلم مشارکت کرده بودند.»
هلیکوپتر UH-1
شرکت باجاک در ازای این میزان کار مبلغ 64/18623 دلار یا معادل 90/4 دلار در ازای هر نفر ـ ساعت کار به وزارت دفاع پرداخت کرده بود که البته این مبلغ شامل هزینههای بالگرد و دیگر تجهیزات نمیشد ـ این هزینهها تنها بخشی از هزینههای واقعی بودند که ارتش متحمل شده بود.
دفتر حسابداری عمومی با اینکه دریافته بود که دستورالعملهای وزارت دفاع در زمینه وصول هزینه خدمات ارائه شده به فیلمها با دیگر دستورالعملهای فدرال «ناسازگار» است، اما بیان داشت که «ارائه نوع خدمات ارائه شده در اینجا به مثابه نقض قانون نیست.»
با این حال، «روزنتال» از این موضوع عصبانی و خشمگین بود. وی وزارت دفاع را متهم کرد که به فیلم «جان وین» یارانه داده است و در راستای حمایت از این فیلم طرفدار جنگ ویتنام بیش از 1 میلیون دلار از پول مالیات دهندگان را هزینه کرده است.
«جان وین» نیز از این اتهام خشمگین شد و «روزنتال» را یک «دیوانه شهرت طلب» نامید. وی در مصاحبه با نشریه «هالیوود ریپورتر» گفته بود که اگر زمان قدیم بود با این عضو کنگره برخورد رو در رو میکرد. وی گفته بود: «ای کاش الان سال 1800 بود. آنوقت مثل اسب شلاقش میزدم.»
مجادله «وین» و «روزنتال» بر سر میزان پولی که دولت در راستای حمایت از فیلم مذکور هزینه کرده بود به تیتر روزنامهها تبدیل شده بود، اما مطبوعات به سؤالات «روزنتال» درباره منشأ ساخت فیلم توجه چندانی نکردند.
وزارت دفاع گفته بود که ایده فیلم را «وین» مطرح کرده بود و دفتر حسابداری عمومی نیز پذیرفته بود. در واقع «وین» در سال 1966 شخصاً ایده فیلم را نزد «لیندون جانسون» رئیس جمهور وقت مطرح کرده بود. اما آنچه دفتر حسابداری عمومی نمیدانست میزان شکلدهی محصول نهایی توسط وزارت دفاع بود.
در گزارش اداره حسابداری عمومی آمده بود: «مقامات وزارت دفاع به ما اطلاع دادند که تولید واقعگرایانه فیلم «کلاه سبزها» بدون کمک ارتش امکان پذیر نبود. بررسیهای ما نشان میدهند که آقای «جان وین» از شرکت باجاک پروداکشنز در ماه سپتامبر 1966 دفتر امور اجرایی رئیس جمهور را از تمایل خود نسبت به ساخت فیلمی بر اساس کتابی به قلم «رابین مور» آگاه ساخته بود و خواستار همکاری در زمینه تولید فیلمش شده بود. دفتر امور اجرایی در پاسخ به «وین» گفته بود که درخواست وی به وزارت دفاع ارجاع گردیده است. وزارت دفاع متعاقباً درخواست آقای «وین» را تصویب کرد.»
با این حال، این یافتهها تنها بخشی از ماجرا بودند.
«وین» در واقع در تاریخ 28 دسامبر 1966 نامهای به «لیندون جانسون» نوشته و برای ساخت فیلم خود درخواست کمک کرده بود.
وی برای رئیس جمهور نوشته بود: «هنگامی که پسربچهای پیش نبودم پدرم همواره به من میگفت اگر میخواهی دیگران برایت کاری انجام بدهند اول سراغ رئیس آنها برو ـ بنابراین به همین خاطر من این نامه را خطاب به شما مینویسم. ما در حال جنگ در ویتنام هستیم. اگرچه من شخصاً از سیاست دولت در این زمینه حمایت میکنم اما میدانم که این جنگ چندان محبوب نیست و من فکر میکنم این موضوع بسیار مهم است که نه تنها مردم آمریکا بلکه مردم سرتاسر دنیا بدانند چرا حضور آمریکا در این جنگ ضروری است.
«مهمترین راه دستیابی به این هدف تولید محصولات تصویری است. یک فیلم سینمایی به زودی درباره جنگ ویتنام ساخته خواهد شد. بیائید اطمینان حاصل کنیم که این فیلم به تقویت آرمان ما در سرتاسر دنیا کمک میکند.»
با این حال، «وین» عملاً یک سال قبلتر با کاخ سفید تماس گرفته و با «بیل مایرز» که در آن زمان دستیار ویژه رئیس جمهور و اکنون یک روزنامه نگار تلویزیونی معروف است به گفتگو پرداخته بود.
«وین» در نامهای به «مایرز» به تاریخ 18 فوریه 1966 نوشت: «به علت مسافرت نتوانستم یادداشت امیدبخش شما به تاریخ 18 ژانویه را به موقع مشاهده کرده و پاسخ گویم. در ضمن، پسرم «مایکل» که تهیهکننده این فیلم است با «دونالد باروخ» از وزارت دفاع در تماس بوده است. او همچنین یک نویسنده بسیار قابل را بکار گرفته است تا کار بر روی فیلم نامه را آغاز کند. ما مطمئنیم فیلمنامه نهایی از نزدیک از طرز فکر رئیس جمهور و دولت در ارتباط با نقش مردان جنگجوی آمریکا در ویتنام تبعیت خواهد کرد.»
«وین» قصد داشت فیلمش را بر اساس کتاب «کلاه سبزها» نوشته «رابین مور» بسازد. او حقوق کتاب را خریداری کرده و فیلمنامه نویسی به نام «جیمز لی بارت» را استخدام کرده بود تا آن را تبدیل به فیلم نامه کند. مساله این بود که پنتاگون از این کتاب خوشش نمیآمد و برای «مور» یا کتابش چندان اهمیتی قائل نبود. این کتاب شکنجه زندانیها توسط کلاه سبزهای واقعی در ویتنام را به تصویر کشیده بود. روایت وی از این جنایات جنگی به قدری مشروح بود که پنتاگون عملاً در رابطه با اطلاعاتی که «مور» در کتابش فاش ساخته وی را مورد بازجویی قرار داد.
«جان وین»، فرزندش «مایکل»، و «جیمز لی بارت» فیلمنامهنویس در تاریخ 4 آوریل 1966 به پنتاگون رفتند تا در رابطه با دریافت کمک از وزارت دفاع برای پروژه سینمایی خود به گفتگو بنشینند. آنها در آنجا با «آرتور سیلوستر» دستیار وزیر دفاع دیدار کردند.
مایکل وین
هشت روز بعد، «چارلز دبلیو هینکل» مدیر بازبینی امنیتی وزارت دفاع در یادداشتی به «دان باروخ» رئیس دفتر تولید فیلم پنتاگون نوشت که فیلمنامه را خوانده است و اینکه تغییرات عمدهای ـ به ویژه در رابطه با بخشهای مربوط به شکنجه زندانیان ـ باید در آن صورت گیرد.
«هینکل» در این یادداشت نوشت: «بخشی از فیلمنامه که از صفحه 78 آغاز میشود باید اصلاح گردد و ماجرایی که در آن افسر ویتنامی با تائید افسران آمریکایی از جمله سرهنگ «کربای» [که نقش وی را «جان وین» ایفا میکند] با یک زندانی به طرزی وحشیانه رفتار میکند باید حذف شود. این میتواند دستاویز مخالفان سیاست آمریکا در ویتنام شود. چنین اقدامات وحشیانهای در تضاد با سیاستهای وزارت دفاع هستند.»
«هینکل» همچنین خطاب به «باروخ» نوشت: از آنجا که دفتر شما کاملاً از پیشینه کتاب «کلاه سبزها» آگاه است در نتیجه ما این پیشینه را به عنوان یک فاکتور در نظر نگرفتیم. ما این کتاب را به عنوان یک سوژه جدید مدنظر قرار دادیم.»
دو روز بعد، «باروخ» یادداشتی برای «سیلوستر» فرستاده و به وی هشدار داد در رابطه با بحث درباره «مور» یا کتابش در جریان جلسه پیش روی با فیلمسازان محتاطانه عمل کند.
وی در یادداشت خود نوشت: «هرگونه اظهارات درباره «رابین مور» یا کتاب وی ممکن است آنگونه که شرایط ایجاب میکند تفسیر گردد.»
بنابراین، حتی با اینکه ایده «جان وین» ساخت یک فیلم سینمایی درباره ویتنام بر اساس کتاب «مور» بود اما پنتاگون ایدههای دیگری را در سر میپرورانید.
اول از همه اینکه فیلمنامه باید به طور کامل بازنویسی میشد.
«باروخ» پس از مطالعه اولین نسخه دستنویس فیلمنامه «بارت» اینگونه نوشت: «فیلمنامه به دستم رسید و سریعاً آن را بررسی کردم که البته ناامیدی مرا به دنبال داشت. ما نتوانستیم ایده مأموریت کلاه سبزها در ویتنام را منتفی سازیم، زیرا داستان اصلی اکنون درباره ماموران دفتر خدمات راهبردی است که به ویتنام شمالی میروند تا یک پل و یک نیروگاه را منفجر کرده و یک کمونیست بلندپایه را بدزدند. اما این ماموران قبل از انجام این کارها ابتدا در راستای جلوگیری از تصرف یک اردوگاه جدید توسط ویت کنگها در یک نبرد شرکت میکنند.»
«باروخ» سپس با «مایکل وین» تماس گرفت و به وی گفت که فیلمنامه به درد نمیخورد.
بعداً معلوم شد که «باروخ» دستورات را از وزارت دفاع دریافت میکرده است، وزارت دفاعی که اعتراضات سیاسی فراوانی نسبت به فیلمنامه داشت. «فرانسیس دبلیو تالی» مدیر کارکنان مسئول بازبینی سخنرانیها در دفتر روابط عمومی وزارت امور خارجه فیلمنامه را خوانده بود و از آن خوشش نیامده بود.
«تالی» در نامهای که به تاریخ 24 مارس 1967 برای وزارت دفاع ارسال کرد از پنتاگون خواست تا از فیلمسازان بخواهد تغییرات فراوانی در فیلمنامه ایجاد کنند.
«تالی» گفته بود اول از همه فیلمنامهنویس باید هرگونه اشاره به یورش کلاه سبزها به لائوس را از فیلمنامه حذف کند. وی در نامه خود به وزارت دفاع نوشته بود: «به نظر میرسد تلویحاً اشاره شده است که به عقیده سرهنگ «کربای» [جان وین]، و در نتیجه نویسنده متن، نیروهای آمریکایی باید جهت انجام عملیات نظامی از مرز عبور کرده و وارد لائوس شوند. «تالی» توصیه میکند که فیلمسازان آن خط از صفحه 33 فیلمنامه که حاوی عبارت «عبور از مرز لائوس» است را حذف کنند و همچنین کلمه «لائوس» را از خط آخر صفحه 89 فیلمنامه حذف کنند. «تالی» در ارتباط با اشارات فیلمنامه به تجاوز به لائوس نیز نوشته بود: «زبان فیلمنامه به طرح مسائل حساسی منجر میشود اما نزد فیلمنامه چندان اهمیتی ندارد.»
«تالی» و وزارت امور خارجه با شکنجه یک اسیر ویتکنگی توسط یک افسر ویتنام جنوبی نیز مشکل داشتند.
«تالی» در این رابطه نوشته بود: «رفتار وحشیانه افسر ویتنامی با زندانی ویتکنگی و تائید این رفتار توسط آمریکاییها، از جمله سرهنگ «کربای» [جان وین] که سمت فرماندهی را بر عهده دارد به دستاویزی برای مخالفان سیاست آمریکا در ویتنام تبدیل میشود. چنین چیزی مهر تائیدی بر اتهامات برخی از این مخالفان بر علیه آمریکا خواهد بود و البته به مثابه نقض آشکار قوانین جنگ است.»
«تالی» همچنین به صحنهای در فیلمنامه اصلی اعتراض کرد که در آن خبرنگار یک روزنامه که نقش وی را «دیوید جانسن» ایفا میکرد متوجه میشود که در زمینه مخالفت با جنگ دچار اشتباه شده است و در اواسط نبرد با ویتکنگها دفتر و قلمش را به کناری گذاشته و تفنگ به دست میگیرد.
وی در این باره نوشت: «ماجرایی که در آن خبرنگاری به نام «بکورث» موضع خود را در قبال جنگ تغییر داده و از سیاستهای آمریکا در ویتنام حمایت میکند ناخوشایند و زننده است. این خبرنگار هنگامی که متوجه میشود قبلاً اشتباه میکرده است دست به اسلحه میبرد و به یک مبارز تبدیل میشود. این امر در تضاد با قوانین مرتبط با خبرنگاری قرار دارد و کسانی که یک فیلم ساخته شده بر اساس این فیلمنامه را ببینند شاید آن را واقعگرایانه بدانند و در نتیجه فیلم مذکور شاید نشان دهنده این باشد که اینگونه موارد نقض قانون توسط خبرنگاران امری غیرمعمول نیست. همچنین باید به این نکته توجه کرد که بر اساس فیلمنامه هنگامی که «بکورث» درخواست اسلحه میکند سربازان از چنین درخواستی خوشحال شده و بر آن صحه میگذارند.»
«تالی» همچنین نوشت «فیلمنامه بر استفاده از عبارات تحقیرآمیز همچون عبارت «کرمها» برای توصیف نیروهای ویتکنگی تاکید میکند. این عبارات ممکن است در راستای تبلیغات بر علیه نیروهای آمریکایی مورد استفاده قرار گیرند.»
وزارت دفاع همه این تغییرات توصیه شده را به فیلمسازان انتقال داد و همه تغییرات در فیلم اعمال گردیدند. در این فیلم هیچگونه یورشی به ویتنام شمالی انجام نمیگیرد، هیچگونه اشارهای به لائوس نمیشود، کتککاری اسیر ویتکنگی به تصویر کشیده نشده و در حضور سربازان آمریکایی نیز صورت نمیگیرد، خبرنگار دست به اسلحه نبرده و با نیروهای ویتکنگی نمیجنگد، و عبارت «کرمها» نیز جهت توصیف ویتکنگیها استفاده نمیشود.»
«بارت»، نویسنده فیلمنامه، پس از بازگشت از سفری به ویتنام که با تائید کنگره انجام گرفته بود تامهای برای «باروخ» فرستاد. وی در این نامه نوشته بود: «هنگامی که بازگشتم «مایک وین» درباره محتوای گفتگویی که شما پس از مطالعه نسخه اولیه فیلمنامه با وی داشتهاید برای من گفت. تا آنجا که به من مربوط میشود مشکلات موجود در آنالیز نهایی برطرف میگردند. من مطمئنم که نسخه ثانویه فیلمنامه مورد رضایت همه طرفین مربوطه قرار خواهد گرفت.»
همین اتفاق نیز افتاد.
اگر دفتر حسابداری عمومی با کمی دقت بیشتر مساله را مورد بررسی قرار داده بود متوجه میشد که اگرچه مطمئناً این «جان وین» بوده که ایده ساخت فیلم بر اساس کتاب «رابین مور» را مطرح کرده است، اما محصول نهایی مطمئناً توسط پنتاگون و وزارت امور خارجه شکلدهی، سانسور، و به شدت ویرایش شده و همچنین از کمکهای مالی این دو نهاد بهرهمند گردیده است.