از نظر پنتاگون فیلمی شایستگی دریافت کمک های مالی، تجهیزاتی و ... را دارد که به روند استخدام پرسنل مورد نیاز ارتش کمک کند و عملیات ها را به گونه ای عُقلایی به تصویر کشد؛ هرچند این بازنمایی به تحریف واقعیت منجر گردد. البته از آنجایی که هزینه های ساخت یک فیلم نظامی بسیار زیاد است، تهیه کنندگان به این امر راضی می شوند.
پنتاگون همواره این رویکرد را مد نظر دارد که کودکان امروز، سربازان آینده ارتش آمریکا خواهند بود؛ لذا با اعمال سانورهای مد نظر خود، فیلم هایی همچون "The Right sluff" را که ویژه ی افراد 17 سال به بالا بود به فیلمی مناسب همه سنین تبدیل کرد تا نوجوانان بیشتری را جذب نموده و آنان را برای عضویت در ارتش ترغیب نماید.
همچنین پنتاگون قصد دارد فعالیت های ارتش را بسیار تأثیرگذار نشان دهد تا نظر نمایندگان کنگره را جلب نموده و بودجه ی بیشتری برای فعالیت های نظامی خود دریافت کند .
یادداشت های سرلشکر جورجی ؛ مشاور نظامی فیلم های هالیوودی، نگاه ما را به ابعاد و عمق این ماجرا معطوف می سازد:" یکی از اهداف اصلی سیاست های اعمال شده در فیلم ها از جانب پنتاگون، ارائه تصویری مثبت از ارتش در جهت جذب بودجه 500 میلیارد دلاری سالانه است؛ چرا که نمایندگان بسیاری این فیلم ها را می بینند و به خواسته های آن رای مثبت می دهند." وی در جای دیگر بیان می کند: " مطمئنا بسیاری از سربازان ارتش به شما خواهند گفت که پس از مشاهده این فیلم ها تصمیم گرفته اند که به ارتش بپیوندند. برای مثال، پس از اکران عمومی فیلم «اسلحه برتر»، بسیاری از جوانان و از جمله مسئول کنونی اداره فیلم های نیروی دریایی، به مراکز استخدام ارتش هجوم آوردند."
مسئولان به کارایی این روش ایمان دارند و به طور قطع میتوان گفت که عضویت مردم در ارتش آمریکا و اعزام به مناطق جنگی و کشته شدن آنها تا حدودی با ساخت چنین آثاری مرتبط است.
فصل 23
تبدیل فیلمها به پوسترهای عضوگیری
پنتاگون از فیلمنامه «The Right Stuff» خوشش می آمد. فیلمنامه داستانی هیجان انگیز از روزهای اولیه برنامه فضایی آمریکا را تعریف می کرد؛ قهرمانان و ابزارآلات نظامی فراوانی در فیلم وجود داشتند و برای عضوگیری ارتش خیلی خوب بود. نیروی دریایی در یادداشتی داخلی به تاریخ 25 فوریه 1982 نوشت «انتظار می رود محصول فواید زیادی برای تلاشهای نیروی دریایی برای عضوگیری داشته باشد». این سند امضا نشده از سوی رئیس عملیاتهای دریایی (CNO) در واشنگتن به فرمانده ناوگان آمریکا در پاسیفیک (CIC PAC FLT) ارسال شد.
فیلم The Right Stuff
رئیس عملیاتهای دریایی CNO
اما اگر قرار بود فیلم برای گروه موردنظر پنتاگون برای عضوگیری پخش شود، باید بطرز قابل ملاحظه ای از کلمات موهن موجود در فیلمنامه اولیه کاسته می شد.
کلنل دونالد برگ گرب، رئیس روابط عمومی نیروی هوایی در لس آنجلس پس از خواندن فیلمنامه در ژوئن 1980 در نامه ای به تهیه کنندگان فیلم نوشت که اگر کلمات موهن فیلمنامه حذف نشوند، فیلم درجه [1]R دریافت خواهد کرد و هیچ کس زیر 17 سال جز در صورتی که یکی از والدین همراه او باشند نمی تواند فیلم را ببیند.
کلنل برگ گرب نوشت«کلمات موهن استفاده شده تضمین می کنند که فیلم درجه R دریافت خواهد کرد، و اگر به عنوان فیلم R توزیع شود از مخاطبین نوجوان آن، که از لحاظ هدف عضوگیری ما مخاطبین اصلی به شمار می روند، کاسته خواهد شد.»
درجه بندی فیلم ها در هالیوود
گفتار فیلم تصحیح شد و هنگامی که در سال 1983 پخش شد درجه PG گرفت و فیلمسازی در هرجایی برای پنتاگون همین معنا را دارد؛ ارائه تصاویر مثبت از ارتش روی پرده سینما تا کودکان آن چیزی را که می بینند دوست داشته باشند و روزی به ارتش ملحق شوند.
پنتاگون هدفش از کمک به فیلمهای طرفدار ارتش، یا امتناع از همکاری با فیلمهایی که تصویری منفی از نیروهای نظامی ارائه می دهند را پنهان نمی کند.
فیل استراب به صندلی اش در دفترش در پنتاگون تکیه می دهد و توضیح می دهد که چرا ارتش از فیلمها و سریالهای خاصی حمایت می کند:
«هیچ شکی نیست که ما این کارها را برای اعمال نفوذ روی افکار عمومی و برای کمک به عضوگیری و بقای ارتش انجام می دهیم. آماری وجود ندارد که نشان دهد رابطه علی وجود دارد، اما هزاران شواهد تجربی وجود دارد. و من فکر می کنم توافق نظر بر این است که این کار جواب می دهد.»
و منظورش این است که ارائه تصاویر مثبت از ارتش در فیلمها به افزایش عضوگیری کمک می کنند.
و ارائه تصاویر مثبت از ارتش در فیلمها همچنین به بهبود روحیه هم کمک می کند، و هنگامی که زنان و مردان نظامی راضی و خوشحال هستند بیشتر در ارتش می مانند. استراب می گوید «روحیه به بقا مرتبط است. عضوگیری و آموزش افراد هزینه زیادی می برد و حفظ آنها هم هزینه زیادی دارد. مالیات دهندگان هزینه قابل توجه عضوگیری و حفظ افراد را متحمل میشود، و تا زمانی که بتوانیم روحیه و احساسات مثبت درباره باقیماندن در ارتش یا ملحق شدن به آن را پرورش دهیم، می توانیم در پول مالیات دهندگان صرفه جویی کنیم.»
استفاده ارتش از فیلمهای جریان اصلی به عنوان ابزاری برای عضوگیری در نامه سرگرد نانسی لالونتاس افسر روابط عمومی تفنگداران دریایی به مایکل کانتون جونز کارگردان فیلم شغال در تاریخ 21 ژوئن 1996 نیز تشریح شده است.
فیلم "شغال"
وی نوشت «همانطور که مطلع هستید، وزارت دفاع زمانی اجازه همکاری با فیلمسازان را می دهد که مصمم باشد برای نیروهای مسلح یا وزارت دفاع مفید واقع شود. ما معمولاً به دنبال پروژه هایی می رویم که می توانند درک عمومی از ارتش و نقش و مأموریت های آن را افزایش دهند، یا از نظر عضوگیری ارزشمند باشند.»
استودیوهای فیلمسازی هالیوود بخوبی از این حقیقت آگاه هستند که ارتش فیلمها را دستکاری می کند تا عضوگیری خود را افزایش دهد، و بسیاری از مدیران استودیوها تلاش می کنند با در نظر داشتن این مسئله با پنتاگون معامله کنند.
در مارس 1990 ایده هوشمندانه ای به ذهن جفری کولمن مدیر پارامونت رسید تا هنگامی که موعد توزیع دو فیلم پرفروش کمپانی در بازار فیلمهای خانگی فرا رسید چندین میلیون دلار از پولهای استودیو صرفه جویی کرده و کمکی هم به عضوگیری نیروی دریایی کرده باشد. این فیلمها شکار اکتبر سرخ، درباره جک ریان مأمور سیا که یک فرمانده زیردریایی روسی فراری را تعقیب می کند، و پرواز اینترودر، فیلمی درباره تلاشهای قهرمانانه نیروی دریایی برای نجات یک خلبان نیروی دریایی بود که در صربستان سقوط می کند.
شکار اکتبر سرخ آن زمان روی پرده سینما بود و پرواز اینترودر در مرحله تولید قرار داشت. هر دو فیلم از همکاری کامل ارتش برخوردار شده بودند و هر دو فیلم بخاطر هزینه هایی که نیروی دریایی برای حمایت از تولید آنها پرداخته بود یک میلیون دلار به نیرو بدهکار بودند.
اما کلمن، مدیر اجرایی مدیریت تولید و تبلیغات پارامونت ایده ای داشت که با یک تیر، دو نشان بزند.
کلمن در نامه ای به دیک چنی وزیر دفاع آن زمان نوشت «هنگامی که نیروی دریایی و وزارت دفاع همکاری با این محصولات را تأیید کردند بطور کلی پذیرفتند که این تولیدات، مطابق با قوانین وزارت دفاع، به ارتقای برنامه های عضوگیری و حفظ نیروها کمک کنند. مسئولین ارشد نیروی دریایی نیز پس از مشاهده شکار اکتبر سرخ بر این دیدگاه در رابطه با بخش زیردریایی صحه گذاشتند. انتظار می رود که با اکران پرواز اینترودر در جولای امسال نتایج مثبتی در زمینه عضوگیری برای هوانوردی نیروی دریایی نیز حاصل شود.»
کلمن به چنی گفت نسخه های ویدئویی این دو فیلم به اعضای بالقوه بیشتری نیز خواهد رسید.
«بخش ویدئوهای خانگی پارامونت پیکچرز در اکتبر 1990 حدود 400 هزار کاست ویدئو از شکار اکتبر سرخ توزیع خواهد کرد، و با توجه به میزان فروش پرواز اینترودر در سینماها شمار مشابهی از کاست این فیلم نیز توزیع خواهد گردید. داده های آماری کنونی از بازار ویدئوهای خانگی نشان می دهد که هر کاست ویدئو بطور متوسط 75 بار اجاره خواهد شد. با توجه به خانواده هایی که مخاطب ما هستند، از جمله یک گروه سنی متنوع، طی شش تا هشت هفته فیلمها به حدود 30 میلیون مخاطب خواهد رسید. با فرض اینکه پرواز اینترودر به اندازه شکار اکتبر سرخ فروش کند، این فیلم نیز می تواند به این میزان دست یابد.»
«آمارگیری های انجام شده برای این پروژه نشان می دهد که اکثر مخاطبان بین سنین 15 تا 19 سال خواهند بود، که مخاطبین هدف موردنظر نیروی دریایی هستند. وانگهی، والدینی که این فیلم را ببینند تحت تأثیر قرار گرفته و از محتوای عضوگیری نیروی دریایی حمایت خواهند کرد. با در نظر گرفتن ویژگی مخاطبین و پتانسیل حداقل 60 میلیون تأثیرگذاری، مزایای توزیع ویدئو برای عضوگیری بسیار قابل توجه بوده و تأکید آن بر اهدافی با اولویت بالا در عضوگیری در زمینه های نیروی هسته ای و هوانوردی در نیروی دریایی خواهد بود.»
کلمان به چنی پیشنهاد داد در ازای تخفیف یک میلیون دلاری در بدهی استودیو به نیروی دریایی، برای ارتقای ارزش عضوگیری فیلمها یک تبلیغ نود ثانیه ای از عضوگیری نیروی دریایی در ابتدای فیلمها که بزودی در بازار سینمای خانگی توزیع می شد قرار دهد. البته کلمان از نیروی دریایی می خواست سه میلیون دلار دیگر برای فیلمها هزینه کند تا تبلیغ تلویزیونی برای پخش تبلیغات نود ثانیه ای بخرند.
کلمان در نامه ای با عنوان «پیشنهاد شرکت پارامونت پیکچرز برای عضوگیری ارتش» در تاریخ 3 مارچ 1990 نوشت «پارامونت پیکچرز پیشنهاد می دهد که برای افزایش فرصتهای عضوگیری در رسانه سینمای خانگی، یک پیام عضوگیری مخصوص در هر کاست ویدئوی تولید شده در سینمای خانگی شکار اکتبر سرخ و پرواز اینترودر قرار گرفته شود. این پیام ها برای ارائه در ویدئوکاست تولید شده اند و بیشتر از 90 ثانیه نیستند، و در ابتدای هر کاست قبل از اخطار کپی رایت قرار می گیرند.»
وزارت دفاع از ایده تبلیغات عضوگیری خوشش آمد اما معتقد بود یک میلیون دلاری که پارامونت در ازای قرار دادن تبلیغات روی کاستهای ویدئوی هر فیلم درخواست می کند خیلی زیادتر از حد معمول است. و وزارت به هیچ عنوان تصمیم نداشت 6 میلیون دلار از پول مالیات دهندگان را صرف تبلیغ در تلویزیون کند که در واقع یک پروژه خصوصی بود.
دکتر استیو سلمان دستیار وزیر دفاع نوشت «واضح است که پیام عضوگیری برای نیروی دریایی در ویدئوکاستهای شما تأثیری روی مخاطبان خانگی خواهد داشت و بنابراین تا حدی برای نیروی دریایی ارزشمند خواهد بود. اما ما ارزش هر دو فیلم روی هم را بین 75 تا 100 هزار دلار تخمین زده ایم.»
«وانگهی، طبق قانون فدرال صرف بودجه تخصیص داده شده از سوی دولت آمریکا برای تبلیغ یک پروژه تجاری ممنوع است. بنابراین نمی توانیم پیشنهاد 6 میلیون دلاری شما را برای تبلیغ این دو فیلم بپذیریم.»
«اگر تمایل دارید درباره قرار دادن تبلیغ نیروی دریایی در کاست ویدئوی شکار اکتبر سرخ به قیمتی که پیشنهاد دادیم مذاکره کنید ، یا از بخشهایی از فیلمی که در اختیار ما قرار دارد استفاده کنید می توانید با کاپیتان رابرت کلی تماس بگیرید.»
وزارت دفاع این مسئله را به پارامونت پیکچرز نگفت اما تصمیمش برای رد پیشنهاد کمپانی بر اساس ارزیابی بود که گری ادورتایزینگ[2]، یکی از مطرح ترین آژانس های تبلیغاتی در کشور که بسیاری از تبلیغات عضوگیری برای نیروهای مسلح را خلق می کند انجام داد. رابرت راویتز، آدمیرال سابق نیروی دریایی و معاون ارشد گری ادورتایزینگ در ارزیابی کتبی اش از پیشنهاد پارامونت نوشت «اگر بخواهم رک باشم باید بگویم این پیشنهاد ایده فوق العاده ای برای پارامونت و معامله افتضاحی برای وزارت دفاع یا نیروی دریایی خواهد بود... هر دو فیلم هم اکنون ابزارهای عضوگیری فوق العاده ای برای ارتش بویژه نیروی دریایی هستند، و اضافه کردن تبلیغ عضوگیری به ابتدای چیزی که الان یک تبلیغ عضوگیری دو ساعته محسوب میشود کار اضافه ای است.»
ارتش خیلی زود متوجه ارزش عضوگیری «پشت خطوط دشمن» نیز شد؛ فیلمی که در سال 2001 اکران شد و به داستان خلبان نیروی دریایی با بازی اوئن ویلسون، که در بوسنی هواپیمایش مورد اصابت قرار می گیرد، و تلاشهای قهرمانانه یک آدمیرال نیروی دریایی با بازی جن هکمن می پرداخت که سعی می کند وی را نجات دهد.
فیلم پشت خطوط دشمن
جان دیویس تهیه کننده فیلم آن را به عنوان «تلفیقی از تاپ گان و فراری» توصیف می کند. دیویس می گوید فیلمهایی مانند پشت خطوط دشمن و تاپ گان ارزش فوق العاده ای از نظر عضوگیری برای ارتش دارند.
وی می گوید «تاپ گان یک تبلیغ عضوگیری برای نیروی دریایی بود. واقعاً به عضوگیری آنها کمک کرد. مردم فیلم را می دیدند و می گفتند "وای. منم دلم می خواد خلبان بشم". شما این تصویرها را خلق می کنید و مردان جوان آنها را جذب می کنند و تبدیل به تصاویر مهمی برایشان میشود. می خواهند از آنها تقلید کنند.»
دیویس در پاسخ به این سوال که آیا فکر می کند پشت خطوط دشمن ارزش عضوگیری مشابهی مانند تاپ گان برای نیروی دریایی داشته باشد یا نه، گفت «فکر می کنم. فیلم باید همان تأثیری را که از آن انتظار دارند داشته باشد: به نسل جدید نشان دهد که خلبان بودن خیلی عالی است، مگر اینکه سقوط کنی. اینجا ارتش دوران پدرت نیست، ارتش امروز این شکلی است. در جنگهای امروزی از شمار زیادی تکنولوژی های پیشرفته استفاده میشود. فیلم از نظر تکنولوژیکی پیشرفته و جدید است. فکر می کنم اکنون در عصر کامپیوتر، دشوار است که به این فیلم به چشم یک چالش قهرمانانه و هیجان انگیز نگاه نکرد.»
دیویس می پذیرد که تغییرات بیشماری در فیلمنامه پشت خطوط دشمن به درخواست ارتش اعمال شدند.وی می گوید «آنها همیشه درباره نحوه به تصویر کشیده شدن ارتش، درستی گفتار و اینکه آیا رفتاری متناسب با رفتار یک افسر است یا نه حساس هستند. و تو هم مجبوری با آنها مذاکره کنی. تغییرات خیلی زیادی در کلمات، نحوه صحبت کردن افراد و تغییراتی درباره چگونگی زنجیره فرماندهی اعمال شد. آنها نمی خواهند اگر قرار است از وسائلشان استفاده کنی باعث شرمندگی ارتش بشوی.»
فیلم تاپ گان
شکی نیست که فیلم پرفروش پارامونت در سال 1986 یعنی تاپ گان، با بازی تام کروز در نقش یک خلبان نیروی دریایی جسور بیشترین تأثیر را روی عضوگیری نیروی دریایی داشته است. در حقیقت نیروی دریایی آنقدر این فیلم را دوست داشت که اعضای بخش عضوگیری نیرو باجه های خود را در برخی سینماهایی که فیلم را اکران می کردند قرار دادند. بر طبق اطلاعات نیروی دریایی، ثبت نام مردان جوانی که می خواستند خلبان نیرو بشوند پس از اکران فیلم 500 درصد افزایش داشت.
سرگرد دیوید گورگی، افسر روابط عمومی ارتش در فیلمها و سریالهای تلویزیونی بیشمار می گوید «این بچه ها با چشمهایی که اندازه نعلبکی گشاد شده بود از سینما بیرون می آمدند و می پرسیدند "کجا باید ثبت نام کنم؟"»
سرگرد گورگی می گوید دنباله تاپ گان هیچوقت ساخته نشد زیرا نیروی دریایی فکر می کرد این کار ممکن است به جذب نیروهای جدید لطمه بزند. پارامونت در حال تهیه فیلمنامه تاپ گان 2 بود اما قبل از اینکه پروژه وارد مرحله تولید شود رسوایی دامنگیر نیروی دریایی شد که مشروب نوشیدن و خوشگذرانی های تاپ گان چیزی نبود که نیرو بخواهد درباره آنها لاف بزند. رسوایی Tailhookدر سال 1991 در هتل هیلتون لاس وگاس رخ داد که صدها خلبان نیروی دریایی دست به آزار و اذیت جنسی هشتاد و هفت زن زدند؛ این ماجرا تبدیل به خطر اول بسیاری از مطبوعات در سراسر کشور شد.
سرگرد گورگی می گوید «نیروی دریایی به تاپ گان علاقه داشت چون خیلی به افزایش عضویت کمک کرد. مسئولین پارامونت به نزد مقامات نیروی دریایی رفت و گفتند بیایید تاپ گان 2 را بسازیم. اما بعد از ماجرای تیلهوک نیروی دریایی به آنها گفت گورتون رو از اینجا گم کنین. در فیلم تاپ گان تام کروز با مربی اش رابطه دارد و مشروب خوار قهاری است. و بعد از جریان تیلهوک این تصویری نبود که نیروی دریایی بخواهد از اعضایش ارائه شوند.»
در سال 1997 مسئولان عضوگیری نیروی هوایی فرصتی یافتند تا با همکاری در تولید و توزیع فیلم هواپیمای شماره یک محصول کلمبیا پیکچرز عضوگیری خود را ارتقا دهند.
طبق یادداشت داخلی نیروی هوایی «سینماها بویژه علاقه خواهند داشت هنگام نمایش هواپیمای شماره یک تجهیزات نظامی و پرسنل یونیفورم پوش داشته باشند. قرار دادن تجهیزات نیروی هوایی ایالات متحده در معرض دید سینماروها بلامانع است به شرط این که بنظر نرسد فیلم را به عنوان محصول تجاری تبلیغ می کنیم، برای مثال مردم را به خرید بلیط و دیدن فیلم تشویق کنیم. قرار دادن تجهیزات یا تبلیغات عضوگیری در پارکینگ سینماها؛ توزیع مطالب مرتبط با عضوگیری در مکانهای اجتماع مردم – لابی سینماها با اجازه مدیریت آنها – یا پخش بیانیه های نیروهای مسلح در زمان پخش فیلم یا تبلیغات بلامانع است.»
اما پنتاگون فقط برای نشان دادن تصویر مثبت از زندگی نظامی به اعضای جوان بالقوه با فیلمها همکاری نمی کند. مالیات دهندگان، که هزینه بودجه پنتاگون را می پردازند نیز هدف این فیلمها هستند. و طبق گفته سرگرد گورگی پنتاگون حتی کنگره را نیز هدف قرار می دهد.
وی می گوید «ما می خواهیم به کنگره نشان دهیم چه کارهایی می توانیم بکنیم. البته یک فیلم هیچوقت 100 درصد مبتنی بر واقعیت نیست، بنابراین وقتی اعضای کنگره آن را تماشا می کنند نظر مساعدی نسبت به آن خواهند داشت و در انتها، این مسئله به دریافت بودجه کمک می کند.»
میس نیوفلد تهیه کننده پارامونت که چندین فیلم با همکاری ارتش ساخته است به خوبی از ارزش عضوگیری که فیلمی با تصاویر نظامی مثبت می تواند داشته باشد مطلع است.
نیوفلد می گوید «مزیت آن برای ارتش این است که تصویری مناسب از اینکه نیروهای نظامی چگونه هستند و چگونه فعالیت می کنند نشان داده میشود، و البته هرچیزی که خدمت را برای مالیات دهندگان و جوانهایی که ممکن است به ارتش ملحق شوند جذاب جلوه دهد. به همین خاطر است که تاپ گان را دوست داشتند. و علاقه اشان به شکار اکتبر سرخ به این خاطر بود که بخش زیردریایی را جذاب جلوه می داد.»
تبدیل فیلمها و سریالهای تلویزیونی به تبلیغاتی برای ارتش پدیده جدیدی نیست؛ این مسئله به مدت چندین دهه ادامه داشته است.
در سال 1955 کلمبیا پیکچرز به شدت تلاش داشت همکاری ارتش برای ساخت داستان زیردریایی به نام «ببرش پایین[3]» که سعی داشتند برای پدیده نسبتاً جدید تلویزیون تولید کنند، بدست بیاورد. داستان درباره ماجراهای قهرمانانه یک فرمانده زیردریایی واقعی بود که طی جنگ جهانی دوم کشته شد، و کلمبیا می خواست نیروی دریایی اجازه دهد فیلم در زیردریایی واقعی ساخته شود. اما نیروی دریایی از فیلمنامه راضی نبود و در ابتدا درخواست همکاری استودیو را رد کرد و گفت فیلمنامه هیچ ارزش عضوگیری برای ارتش ندارد.
کاپیتان هال هارلان در 31 ژانویه 1955 در یادداشتی به دان باروش رئیس دفتر ارتباطات فیلمسازی وزارت دفاع نوشت «این فیلم هیچ تأثیری در افزایش تمایل مردم به حمایت از مشارکت پسرهایشان در عملیاتهای دریایی زیرآب ندارد.»
فیلم ببرش پایین
طبق راهبردهای وزارت دفاع برای همکاری با فیلمها و تولیدات تلویزیونی، پنتاگون فقط با برنامه هایی که «خدماتی مرتبط با برنامه های عضوگیری و بقای نیروهای مسلح بوده و آن را ارتقا دهند» همکاری می کند.
تهیه کنندگان «ببرش پایین» باید چیزی ارائه می دادند که « تمایل مردم به حمایت از مشارکت پسرهایشان در عملیاتهای دریایی زیرآب را افزایش دهد»، بنابراین وقتی نیروی دریایی فهرستی از تغییرات درخواستی را به آنها داد، تمامی تغییرات را اعمال کردند. هیچ دعوایی نمی تواند بین پدر و پسر در عرشه زیردریایی صورت بگیرد – اعمال شد؛ دعوا بین یکی از افسران ارشد و یکی از افرادش باید حذف شود- اعمال شد.
نیروی دریایی در یادداشت داخلی متذکر شد «صحنه ای که فرمانده به یکی از دریانوردان مشت می زند باید تغییر کند. در نیروی دریایی فرمانده ها افراد خود را نمی زنند.»
نیروی دریایی حتی پیش از اینکه فیلمنامه را تأیید و با آن همکاری کند اسم برنامه را از «ببرش پایین» به «آماده غوطه ور شدن» تغییر داد.
هالیوود و پنتاگون هر دو آگاه هستند که تصویر مثبت از ارتش می تواند نتایج مثبتی روی عضوگیری داشته باشد. در حقیقت فایلهای پنتاگون پر از یادداشتهای داخلی وزارت دفاع و مکاتبات با تهیه کنندگان درباره جزئیات همکاری آنها برای ساخت فیلمهایی است که زنان و مردان جوان را ترغیب به عضویت در ارتش نماید.
·در سال 1996 تهیه کنندگان «تأثیر عمیق» به دنبال جلب همکاری ارتش برای برای ساخت فیلمی درباره تلاشهای نیوری نظامی برای نابود کردن یک شهاب سنگ پیش از این که به زمین برسد بودند. پنتاگون از فیلمنامه خوشش آمد و پذیرفت با فیلم همکاری کند، به شرط آنکه تغییراتی در آن اعمال شود. دفتر روابط عمومی ارتش گفت «این محصول روایت قابل باوری از عملیات ها و سیاست های نظامی ارائه می دهد و وانگهی، برنامه های عضوگیری و بقای ارتش را ارتقا خواهد داد.»
فیلم تاثیر عمیق
در سال 1994، هالیوود پیکچرز، یکی از شرکتهای زیرمجموعه کمپانی والت دیسنی، می خواست همکاری ارتش را برای ساخت فیلمی به نام «هم اکنون در ارتش» بدست بیاورد که قرار بود با بازی پالی شور در نقش فرد تنبلی از نسل پس از جنگ جهانی دوم ساخته شود، که به ارتش ملحق شده و به انسان بهتری تبدیل میشود. ارتش معمولاً از کمدی حمایت نمی کند، اما این بار به سرعت ارزش عضوگیری بالقوه فیلم را متوجه شد. سروان کلنل میشل ماروویتز رئیس دفتر روابط عمومی ارتش در لس آنجلس در یادداشتی به تاریخ 21 ژانویه 1994 نوشت «مخاطبین عمده فیلم 13 تا 18 ساله ها هستند. فیملی که فیلمنامه به تصویر می کشد، پتانسیل آن را دارد که از تلاشهای عضوگیری نیروهای ذخیره ارتش حمایت کند.»
فیلم "هم اکنون در ارتش"
·در سال 1992، وزارت دفاع از همکاری کامل با فیلم «چند مرد خوب» امتناع کرد زیرا به گفته فیل استراب «هیچ مرد خوبی در فیلم نبود». در این فیلم تام کروز نقش یک وکیل نیروی دریایی را ایفا می کند که تفنگداری که تفنگدار دیگری را در پایگاه نیروی دریایی در گوانتاناموی کوبا کشته بود محاکمه می کند. اما موضوع فیلمنامه مانع از آن نشد که تفنگداران از فیلم برای عضوگیری استفاده نکنند. وزارت دفاع در یادداشتی داخلی نوشت «مسئولین عضوگیری و سازمانهای حامی می خواهند از علاقه ایجاد شده توسط فیلم "چند مرد خوب" استفاده کنند، البته تا جایی که فعالیتهای آنان به جای تبلیغ فیلم جایگاه تفنگداران را ارتقا دهد. افراد علاقمند عملاً می توانند به مسئولین عضوگیری دسترسی داشته باشند، اما این مسئولین نباید برنامه های تبلیغاتی را برنامه ریزی، اجرا یا سازماندهی کنند.»
فیلم "چند مرد خوب"
·در سال 1989 کمپانی فیلمسازی مایکل داگلاس به نام استونبریج اینترتینمت[4] در حال تهیه فیلمنامه ای به نام «بی رقیب» درباره مبارزه تفنگداران دریایی با دزدان دریایی تایلندی بود. تهیه کنندگان که می خواستند تفنگداران چندین جت Harrierبرای فیلم در اختیارشان بگذارند، به تفنگداران قول دادند فیلمی تولید کنند که تا سال های سال «باعث افتخار» آنها باشد. تفنگداران که همیشه دوست دارند هریرهای خود را به نمایش بگذارند، امید زیادی به پتانسیل جذب نیروی فیلم داشتند. طبق یکی از یادداشتهای داخلی تفنگداران «این فیلمنامه به وضوح برای جذب مخاطبانی نوشته شده است که عضوگیران ما سعی در جذب آنها دارند. پایگاههای عضوگیری ما از موفقیت تجاری این فیلم سود زیادی خواهند برد.» تفنگداران به مدت دو سال با تهیه کنندگان همکاری کردند تا فیلمنامه ای بنویسند که نیروی هوایی تفنگداران دریایی را به بهترین شکلی نشان دهد، اما در آخر فیلم هرگز ساخته نشد.
فیلم «بی رقیب»
·در سال 1997، چارلز پرت تهیه کننده سانتینی بزرگ[5] سعی داشت تفنگداران را متقاعد کند جت های جنگنده و لوکیشنهای مورد نیاز برای تولید فیلم را در اختیارش بگذارند. پرت، مدیر بینگ کرازبی پروداکشنز[6]، در نامه اش به تفنگداران نوشت «من به شما اطمینان می دهم که بینگ کرازبی پروداکشنز می خواهد فیلمی بسازد که اعتباری برای تفنگداران محسوب شده و جذب نیروهای درست را افزایش دهد.»
فیلم سانتینی بزرگ
در سال 1976 توماس هانتر و پیتر پاول فیلمنامه نویس تلاش داشتند همکاری نیروی دریایی را برای ساختن فیلمی که در حال نوشتن فیلمنامه آن بودند به دست بیاورند؛ شمارش نهایی[7] با بازی کرک داگلاس در نقش کاپیتان یک ناوهواپیمابر هسته ای که وارد تونل زمان شده و به سال 1941، به روزی که ژاپنی ها به پرل هاربر حمله کردند باز می گردد. آنها پیش از این با فرمانده پیت کرسی خلبان جت جنگی که موقتاً به عنوان افسر روابط عمومی روی عرشه ناوهواپیمابر USS Coral Sea خدمت می کرد درباره فیلمنامه مشورت کرده بودند، و کرسی درباره ارزش جذب نیروی فیلمنامه خوشبین بود. هانتر در نامه درخواستش به وزارت دفاع برای کسب حمایت نیروی دریایی نوشت «ما قویاً معتقدیم که می توانیم فیلمی عالی تولید کنیم که هم ماجراجویی هیجان انگیزی برای مردم باشد و هم فایده زیادی برای عضوگیری نیروی دریایی/تفنگداران. به قول فرمانده کرسی ”بچه ها عاشق این فیلم خواهند شد".»
فیلم شمارش نهایی
در سال 1976 نیروی دریایی از تمام امکاناتش برای کمک به تولید فیلم یونیورسال پیکچرز به نام فرودگاه [8]77 استفاده کرد؛ فیلم درباره هواپیمای مسافربری بود که در دریا سقوط می کند و باید توسط اعضای برجسته گروه Underwater Demolition Teams (UDT) نیروی دریایی نجات داده شود. تهیه کنندگان پذیرفتند تغییرات درخواستی نیروی دریایی را در فیلمنامه اعمال کنند و در نهایت فیلم به ابزار عضوگیری موفقی برای نیروی دریایی تبدیل شد. طبق یکی از یادداشتهای داخلی نیروی دریایی «ارزش عضوگیری در نتیجه نمایشUDT بر مشکلات جزئی که بخاطر برنامه ریزی برای اعضای تیم پیش آمده بود می چربد.» پس از این که فیلم برای نیروی دریایی پخش شد، در یادداشت داخلی دیگری آمد که «آنچه از نیروی دریایی در فیلم فرودگاه 77 دیده میشود چیزی بیش از اطلاعات است، نمونه کاملی از "تأثیرگذاری مثبت" است. تجربه تماشای فرودگاه 77 تجربه ای ذهنی نیست، بلکه تجربه ای احساسی است. مخاطبین این فیلم اطلاعات کمی بدست میاورد اما مسائل زیادی را تجربه می کند. و تجربه ها مدت زمان بیشتری نسبت به حقایق در ذهن می مانند.» به عبارت دیگر فیلم ابزار عضوگیری بی نقصی بود.
فیلم فرودگاه 77
·در می 1956، شرکت فاکس قرن بیستم آماده اکران فیلم روز دی: ششم ژوئن[9] می شد؛ فیلم پرهزینه ای درباره جنگ جهانی دوم با بازی رابرت تایلور و ریچارد تاد که روز پیش از حمله نورماندی در می یابند عاشق یک دختر هستند. یک هفته پیش از این که فیلم روز 29 می در سینماهای سراسر کشور اکران شود، دفتر ارتباطات دپارتمان ستاد ارتش پیامی به ستادهای عضوگیری در لس آنجلس، نیویورک، سان فرانسیسکو، شیکاگو، واشنگتن و هیوستون فرستاد و به آنها گفت بیشترین استفاده را از افتتاحیه ببرند. در یادداشت آمده بود «نمایندگان فاکس قرن بیستم یا مدیران سینماها ممکن است از تأسیسات میدانی برای اکرانهای عمومی درخواست کمک کنند. ارتش از اکران این فیلم به عنوان ابزاری برای افزایش عضویت در ارتش آمریکا استفاده خواهد کرد. با ستادهای عضوگیری محلی هماهنگ کنید.»
فیلم روز دی: ششم ژوئن
·در سال 1956 روی راجرز اینترپرایز[10]، شرکتی که توسط بازیگر کابوی معروف تأسیس شده بود می خواست افقهای خود را به فراتر از فیلمهای کابویی گسترش داده و سریال تلویزیونی نیم ساعته ای درباره ماجراجویی نیروهای یک زیردریایی هسته ای آمریکا تولید کند. مایکل نورث یکی از مدیران شرکت در نامه درخواست همکاری به پنتاگون نوشت «ما به دو علت ساده واقعاً به مزایای نسبی چنین پروژه ای اعتقاد داریم: 1) محبوبیت چنین نمایشی برای مردم آمریکا بنظر قطعی می رسد و 2) ارزش زیادی برای افزایش در عضوگیری و روابط عمومی برای نیروی دریایی و شاخه زیردریایی نیروی دریایی خواهد داشت.»
روی راجرز بازیگر کابوی معروف
·اکران جهانی فیلم "به جهنم و بازگشت از آن"، ماجرای اینکه آئودی مورفی چطور به پرافتخارترین سرباز در جنگ جهانی دوم تبدیل شد، قرار بود در آگوست 1955 در تگزاس آغاز شود. دپارتمان ارتش که بطور کامل از این فیلم حمایت کرده بود در یادداشتی داخلی گفت «ارتش از اکرانهای این فیلم به عنوان ابزاری برای افزایش علاقه به عضویت در ارتش آمریکا استفاده خواهد کرد.»
·در سال 1955، استنلی میر تهیه کننده از پنتاگون برای ساخت سریال تلویزیونی اش بر اساس کتاب کمیک استیو کانیون درخواست کمک کرد. وی در نامه اش به دفتر فیلم پنتاگون نوشت «من مطمئنم این سریال علاوه بر سرگرم کردن مخاطبین، فرصتی برای نیروی هوایی فراهم خواهد کرد تا بسیاری از فعالیت های حیاتی خود را به نمایش گذارده و همچنین از نظر آموزشی و روابط عمومی نیز ارزشمند خواهد بود. شکی نیست که سریال ارزش زیادی برای عضوگیری نیروی هوایی خواهد داشت.»
نامه نیروی هوایی به تهیه کنندگان «The Right Stuff» به تاریخ 24 ژوئن 1980، که از آنها می خواهد گفتار فیلمنامه را ملایم تر کنند تا بتوانند درجه PGدریافت کرده و مخاطبین گسترده تری در بین نوجوانها داشته باشند.
آقای هال پولیر
معاون مدیرکل
مدیر مسئول تولید
شرکت چارتوف-وینکلر پروداکشنز
هال عزیز
از این که اولین پیشنویس «The Right Staff» را فرستادید متشکرم. من و دانک ویلمور هر دو از خواندن آن لذت بردیم و معتقدیم می توان فیلمی هیجان انگیز و سرگرم کننده بر اساس آن ساخت.
از جایی که من موقتی هستم و تنها چند هفته دیگر از خدمتم باقی مانده است، نظراتم را همانطور که درخواست کرده بودید برای شما می فرستم:
1. کلمات موهن استفاده شده تضمین می کنند که فیلم درجه R دریافت خواهد کرد، و اگر به عنوان فیلم R توزیع شود از مخاطبین نوجوان آن، که از لحاظ هدف عضوگیری ما مخاطبین اصلی به شمار می روند، کاسته خواهد شد. همچنین تأثیر مثبتی که از رهبری نظامی می گذارد نفی خواهد کرد.
2. صحنه هیپوکسی (کمبود اکسیژن) بین چمبلیس و شپرد از نظر من خیلی لطیف و دوستانه است. هیپوکسی موقعیت خطرناکی است و فکر نمی کنم چامبلیس می توانست اینقدر بی خیال برخورد کند، و اگر هم اینقدر وضعیتش وخیم شده بود نمی توانست به این سرعت بهبود یابد. برای واقعی تر کردن این صحنه باید بازبینی های تکنیکی انجام شود.
3. دیالوگ شپرد که می گوید «کمکم کن سرش رو پیدا کنم...» باید به چیزی که کمتر مشمئز کننده باشد تغییر یابد.
4. صحنه مربوط به آزمایش اسپرم، حتی اگر درست باشد، ارتباطی به موضوع ندارد و باید حذف شود. زیرا کمکی به داستان نمی کند.
5. صحنه ای که گلن به آنها می گوید «زیپ شلوارهاتون رو بسته نگه دارید» بیشتر مانند یک فرمانده صحبت می کند تا یک موعظه گر. من فکر نمی کنم او سعی کند با چنین لحن آمرانه ای با همتایانش صحبت کند، اگر لحنش اینقدر دیکتاتورمآبانه نباشد متقاعدکننده تر خواهد بود.
6. فکر می کنم سه صفحه درباره دستشویی رفتن خیلی زیاده روی باشد.
7. صحنه بین ویکرز و گیلروی در صفحه 97 خیلی ریاکارانه و فریب آمیز است. شک دارم که اصلا اتفاق افتاده باشد.
8. در صحنه آب گریسون بصورت آدمی بسیار ترسو و بزدل به تصویر کشیده شده است. و همینطور منطقی نیست که غرق شود زیرا جلیقه نجات به تن دارد. و معمولاً وقتی که هلیکوپترها در صحنه حضور دارند یکی از امدادگران در آب می پرد تا همراه فضانورد باشد. و همانطور که در جلسه ناهار بحث کردیم، صحنه باید کمی ملایم تر شود. پذیرفتن این که یک خلبان آزمایشی که در جنگ خدمت کرده است و یک پرواز خارج از جو را انجام داده بخاطر افتادن در آب از وحشت تعادل روانی اش را از دست بدهد، حتی اگر شنا کردن بلد نباشد.
9. وضعیت مهمانخانه در پاتریک AFR به بدی که در فیلمنامه توصیف شده است نیست.
امیدوارم موارد فوق در تصحیح فیلمنامه نهایی مفید واقع شوند. به هر صورت، کار کردن با شما و آشنایی با شما از نظر حرفه ای و شخصی باعث مسرت من شد. شما یک جنتلمن واقعی هستید. هر وقت به اسکوکی مسافرت کردید به من سر بزنید.
بهترین آرزوها را برای شما در سالهایی که در هندوراس به تنیس بازی و اسکوبادایوینگ مشغول هستید دارم.
دونالد برگ گرب
کلنل،USAF
رئیس روابط عمومی ساحل غربی